معرفی و نقد سریال پایان بازی

نقد و برسی فیلم و سریال

معرفی و نقد سریال پایان بازی

سریال «پایان بازی» (The Endgame)، یک تریلر جنایی و درام پرهیجان از شبکه NBC، با تقابل هوشمندانه یک مغز متفکر جنایی و یک مأمور FBI آغاز شد، اما پس از تنها یک فصل و ۱۰ قسمت، به دلیل عدم کسب رضایت کافی مخاطبان و منتقدان، به نقطه پایان خود رسید. این سریال که در سال ۲۰۲۲ پخش شد، با محوریت سرقت های پیچیده و بازی موش و گربه بین دو شخصیت اصلی، سعی در جذب علاقه مندان به ژانر معمایی داشت.

این مجموعه تلاش کرد تا با ارائه داستانی پرپیچ و خم و شخصیت های کاریزماتیک، جایگاهی در میان آثار محبوب این ژانر پیدا کند. در ادامه این مقاله، به معرفی جامع، تحلیل نقاط قوت و ضعف، بررسی دلایل لغو و نهایتاً جمع بندی درباره ارزش تماشای این سریال خواهیم پرداخت تا تصویری روشن از این تجربه تلویزیونی ارائه شود.

۱. سریال پایان بازی (The Endgame) چیست؟ اطلاعات کلیدی

سریال «پایان بازی» (The Endgame) در ژانر جنایی، درام و هیجان انگیز، محصول سال ۲۰۲۲ شبکه تلویزیونی NBC است که با ایده ای جذاب و پرکشش، تلاش کرد تا بینندگان را به دنیای پر رمز و راز جنایت و مقابله با آن بکشاند. این سریال از ۲۱ فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد و پس از پخش تنها ۱۰ قسمت، در تاریخ ۲ مه ۲۰۲۲ به دلیل آمار پایین بینندگان و بازخوردهای نه چندان مثبت، لغو گردید. این تصمیم شبکه NBC به معنای عدم ساخت فصل دوم و باقی ماندن داستان در نقطه ای ناتمام بود که برای بسیاری از بینندگان ناامیدکننده تلقی شد. این مجموعه به تهیه کنندگی مورنا باکارین (بازیگر نقش اصلی)، نیک بردلی و جیک کابرن، و با کارگردانی کارگردانان برجسته ای چون جاستین لین و رندی زیسک، نوید یک اثر متفاوت را می داد.

۱.۱. شناسنامه سریال

سریال «پایان بازی» از همان ابتدا با هدف ایجاد یک بازی فکری پیچیده بین قهرمان و ضدقهرمان، پا به عرصه گذاشت. در جدول زیر، اطلاعات کلیدی و شناسنامه این سریال ارائه شده است:

عنوان جزئیات
نام کامل The Endgame
ژانر جنایی، درام، هیجان انگیز
سال تولید و پخش ۲۰۲۲
شبکه اصلی NBC
تعداد فصل ۱ فصل
تعداد قسمت ۱۰ قسمت
وضعیت لغو شده (Canceled)
خالقان جیک کابرن، نیکلاس ووتن
کارگردانان اصلی جاستین لین، رندی زیسک و …
میانگین امتیاز IMDb ۶.۴/۱۰ (بر اساس بازخوردهای اولیه)

امتیاز ۶.۴ از ۱۰ در وبسایت IMDb نشان می دهد که این سریال با وجود پتانسیل اولیه، نتوانست انتظارات تمامی مخاطبان و منتقدان را برآورده سازد. این امتیاز، معمولاً نشان دهنده یک تجربه تماشای متوسط است که نه کاملاً ناامیدکننده است و نه به سطح درخشانی از کیفیت دست یافته است.

۱.۲. بازیگران و شخصیت های اصلی

نقطه ثقل هر اثر دراماتیک، شخصیت ها و بازیگرانی هستند که آن ها را به تصویر می کشند. در «پایان بازی»، دو شخصیت اصلی، النا فدورا و وال ترنر، قلب تپنده داستان را تشکیل می دهند. این دو، نه تنها در یک بازی موش و گربه قرار می گیرند، بلکه نماینده دو سوی متفاوت از قانون، عدالت و اخلاق هستند.

  • مورنا باکارین در نقش النا فدورا (Elena Federova): النا یک دلال اسلحه بین المللی و یک مغز متفکر جنایی است که با هوش خارق العاده و نقشه های پیچیده اش، FBI را به چالش می کشد. او شخصیتی کاریزماتیک، مرموز و بسیار باهوش است که انگیزه های عمیق تری پشت اعمالش نهفته است. مورنا باکارین، بازیگر شناخته شده ای که پیش از این در سریال هایی مانند «Firefly»، «Homeland» و «Gotham» و فیلم «Deadpool» به ایفای نقش پرداخته، با عمق بخشیدن به این شخصیت، توانست وجوه متناقض و پیچیده النا را به خوبی به تصویر بکشد. حضور او به عنوان یکی از تهیه کنندگان سریال نیز نشان دهنده تعهد او به این پروژه بود.
  • رایان میشل بات در نقش وال ترنر (Val Turner): وال یک مأمور FBI اصولگرا و خستگی ناپذیر است که به دلیل سرسختی و اعتقاد راسخ به عدالت، اغلب در میان همکارانش مطرود است. او زنی باهوش و با اراده است که به دنبال کشف حقیقت و خنثی کردن نقشه های النا است. تقابل او با النا، نه تنها یک بازی هوشی، بلکه یک نبرد فلسفی بر سر ماهیت عدالت و حقیقت است. رایان میشل بات نیز با بازی قوی خود توانست یک همتای قابل برای مورنا باکارین ارائه دهد.

سایر بازیگران مهم این سریال که به پویایی داستان افزودند، عبارتند از: کاستا رونین در نقش سرگئی وودیانوف، جردن جانسون-هیندز، مارک دی. اسپینوزا، نوح بین، کمال آنجلو بولدن، جنا استرن و ماسیل موردان. هر یک از این بازیگران، با ایفای نقش های کلیدی خود، به خلق فضایی پیچیده و چندلایه در سریال کمک کردند و ابعاد مختلفی از شبکه روابط و توطئه ها را به نمایش گذاشتند.

۲. خلاصه داستان سریال پایان بازی: تقابل ذهنی پر از پیچیدگی

داستان سریال «پایان بازی» با رویدادی دراماتیک آغاز می شود: دستگیری النا فدورا، یک دلال اسلحه بین المللی که به عنوان یک مغز متفکر پشت پرده چندین سرقت بزرگ بانکی در نیویورک شناخته می شود. اما این دستگیری، برخلاف تصور اولیه، تنها آغاز یک بازی فکری پیچیده است؛ چرا که در همان لحظه دستگیری النا، هفت سرقت همزمان و با دقت برنامه ریزی شده در نقاط مختلف شهر نیویورک به وقوع می پیوندد. این رویدادها، نیروهای FBI را به سردرگمی کامل می کشاند و آن ها را وادار به اعتراف به هوش بی نظیر النا می کند.

در این میان، مأمور وال ترنر، که به دلیل سوابق حرفه ای خاص و اعتقادات راسخ خود در FBI جایگاه ویژه ای ندارد، به عنوان تنها فردی که قادر به رمزگشایی از نقشه های النا به نظر می رسد، وارد ماجرا می شود. او مصمم است تا پرده از انگیزه های النا بردارد و نقشه های او را خنثی کند، اما هرچه پیش می رود، متوجه می شود که النا تنها به دنبال سرقت های مالی نیست، بلکه هدف بزرگ تر و مرموزتری در سر دارد. النا با استفاده از اطلاعاتی که از گذشته وال در دست دارد، او را در موقعیتی پیچیده قرار می دهد و به نوعی، وال را به سمت همکاری ناخواسته با خود سوق می دهد.

این سریال به عمق تم های عشق، عدالت، حقیقت، خیانت و قدرت می پردازد. النا در هر گام، وال را با پرسش هایی درباره سیستم قضایی و ماهیت واقعی عدالت مواجه می کند، و بیننده را نیز به فکر وامی دارد که آیا مرز بین مجرم و قانون مدار همیشه روشن و قاطع است؟ چالش موش و گربه در بطن داستان «پایان بازی» یادآور سریال هایی همچون «نقطه کور» (Blindspot) و «لیست سیاه» (Blacklist) است. در «نقطه کور»، شخصیت اصلی حافظه خود را از دست داده و با خالکوبی هایی روی بدن، به FBI در حل معماها کمک می کند، در حالی که هویت واقعی او یک راز باقی می ماند. در «لیست سیاه» نیز، یک مجرم بزرگ به نام ریموند ردینگتون، اطلاعاتی محرمانه را در اختیار FBI قرار می دهد تا به آن ها در دستگیری مجرمان خطرناک کمک کند، اما انگیزه های اصلی او نیز همواره در هاله ای از ابهام قرار دارد.

«پایان بازی» با وجود شباهت ها، سعی می کند روایت خود را با تمرکز بیشتر بر ابعاد روانشناختی و انگیزه های عمیق شخصیت ها، از همتایان خود متمایز کند. این سریال در پی کشف این است که افراد تا کجا برای دستیابی به حقیقت و عدالت خودساخته، پیش خواهند رفت.

در «پایان بازی»، النا فدورا نیز به نوعی یک جیمز اسپیدر در قالب یک زن است؛ او با دستکاری رویدادها و اطلاعات، سیستم را به چالش می کشد تا به اهداف نهایی خود برسد. او از سرقت ها و آشوب های مالی به عنوان ابزاری برای آشکار ساختن فسادهای بزرگتر و رسیدن به حقیقت استفاده می کند. این تقابل ذهنی، هسته اصلی جذابیت سریال را تشکیل می دهد و بیننده را به دنبال کردن هر حرکت النا و واکنش های وال ترنر ترغیب می کند. هر قسمت، لایه ای جدید از پازل را آشکار می کند و بیننده را در حدس و گمان های مداوم نگه می دارد، هرچند که این پیچیدگی ها گاهی اوقات منجر به افت ریتم و از دست رفتن انسجام داستان می شوند.

۳. نقد و بررسی سریال پایان بازی: جذابیت های یک بازی فکری و کاستی ها

سریال «پایان بازی» در ابتدا با ایده ای نوآورانه و پتانسیل بالا آغاز شد، اما همانند بسیاری از آثار مشابه، با نقاط قوت و ضعف خاص خود همراه بود. بررسی دقیق این جنبه ها، به درک چرایی موفقیت نسبی یا عدم موفقیت آن کمک می کند.

۳.۱. نقاط قوت

«پایان بازی» با وجود کوتاهی عمر خود، لحظات و جنبه های درخشانی داشت که می توانستند آن را به اثری ماندگار تبدیل کنند:

  • بازی درخشان مورنا باکارین: بدون شک، یکی از برجسته ترین نقاط قوت سریال، اجرای بی نقص مورنا باکارین در نقش النا فدورا بود. او به طرز ماهرانه ای پیچیدگی، کاریزما و هوش خارق العاده النا را به تصویر کشید. باکارین توانست شخصیتی چندوجهی خلق کند که همزمان مرموز، خطرناک، و در عین حال به نحوی همدلی برانگیز بود. توانایی او در انتقال قدرت، آسیب پذیری و اراده ای سرسخت، النا را به یکی از به یادماندنی ترین آنتاگونیست ها (یا قهرمانان از نگاه خودش) تبدیل کرد.
  • ایده اولیه جذاب و پلات پرهیجان: فرض اصلی سریال – دستگیری یک مغز متفکر جنایی که همزمان سرقت های بزرگ بانکی را هدایت می کند و یک مامور FBI که باید وارد بازی ذهنی او شود – بسیار گیرا و نویدبخش بود. این ایده، پتانسیل بالایی برای خلق تعلیق و هیجان داشت و در قسمت های اولیه به خوبی این پتانسیل را نشان داد.
  • ریتم سریع و تعلیق اولیه: شروع سریال با ریتمی تند و پر از وقایع غیرمنتظره، مخاطب را بلافاصله درگیر داستان می کرد. تعلیق های ابتدایی و کشمکش ذهنی بین النا و وال، توانست بیننده را به سمت خود جذب کند و کنجکاوی او را برای کشف انگیزه های پنهان النا برانگیزد.
  • طراحی صحنه و فضای جنایی: سریال در زمینه طراحی بصری و ایجاد اتمسفر جنایی، عملکرد قابل قبولی داشت. صحنه های سرقت ها و فضاهای مربوط به عملیات FBI، با دقت بصری و جلوه های ویژه مناسبی به تصویر کشیده شده بودند که به تقویت حس تعلیق و واقع گرایی کمک می کردند.

۳.۲. نقاط ضعف

با وجود نقاط قوت اولیه، «پایان بازی» با چالش ها و کاستی هایی روبرو شد که در نهایت به لغو آن انجامید:

  • افت کیفیت و تکرار در قسمت های میانی/پایانی: یکی از مهم ترین انتقادات به سریال، کاهش کیفیت و تکراری شدن فرمول داستانی در قسمت های میانی و پایانی بود. آنچه در ابتدا یک بازی هوشمندانه به نظر می رسید، به مرور زمان به مجموعه ای از معماهای قابل پیش بینی و توالی هایی از فلش بک های گیج کننده تبدیل شد که به جای افزایش پیچیدگی، به سردرگمی و خستگی مخاطب می انجامید. بسیاری از منتقدان بر این باور بودند که سریال نتوانست پلات اصلی خود را به اندازه کافی گسترش دهد و مجبور به استفاده از ترفندهای تکراری برای حفظ هیجان شد.
  • عدم توسعه کافی برخی شخصیت ها: در حالی که شخصیت النا به خوبی پرورش یافته بود، بسیاری از شخصیت های فرعی و حتی برخی جنبه های زندگی وال ترنر، به اندازه کافی عمق نیافتند. انگیزه ها و گذشته برخی از این شخصیت ها مبهم باقی ماند یا به سرعت فراموش شد، که این موضوع باعث کاهش ارتباط عاطفی بیننده با آن ها و در نتیجه کاهش کشش کلی داستان می شد.
  • پیش بینی پذیری برخی از گره های داستانی: با وجود تلاش برای ایجاد پیچیدگی، برخی از گره های داستانی و افشاگری ها زودتر از موعد قابل پیش بینی می شدند. این امر هیجان ناشی از کشف رازها را کاهش می داد و حس غافلگیری را از بین می برد. مخاطبان باتجربه در ژانر جنایی، می توانستند به راحتی مسیرهای داستانی را حدس بزنند که این خود ضربه بزرگی به عنصر تعلیق وارد می کرد.
  • مقایسه ناگزیر با آثار مشابه: همانطور که پیشتر اشاره شد، شباهت های «پایان بازی» با سریال های موفقی چون «لیست سیاه» و «نقطه کور» غیرقابل انکار بود. این مقایسه ها، هرچند به جلب توجه اولیه کمک می کردند، اما در نهایت انتظارات را بالا می بردند. متأسفانه، «پایان بازی» نتوانست به اندازه کافی هویت منحصربه فرد خود را تثبیت کند یا نوآوری هایی در داستان گویی ارائه دهد که آن را از سایه پیشینیانش خارج سازد. این سریال بیشتر به عنوان نسخه ای تضعیف شده یا تکراری از این آثار دیده شد تا اثری مستقل و درخشان.

به طور خلاصه، «پایان بازی» پتانسیل تبدیل شدن به یک سریال جنایی موفق را داشت، اما در اجرای بلندمدت و حفظ کیفیت، ناکام ماند. این ناکامی، منجر به از دست دادن تدریجی مخاطبان و در نهایت، لغو آن شد.

۴. چرا سریال پایان بازی کنسل شد؟ دلایل و پیامدها

تصمیم شبکه NBC برای لغو سریال «پایان بازی» پس از تنها یک فصل، هرچند برای طرفداران ناامیدکننده بود، اما با توجه به معیارهای رایج در صنعت تلویزیون، قابل درک است. این لغو، نتیجه ترکیبی از عوامل مختلف، به ویژه آمار بینندگان و بازخورد منتقدان بود.

اطلاع رسانی رسمی

شبکه NBC به طور رسمی اعلام کرد که سریال «پایان بازی» برای فصل دوم تمدید نخواهد شد. این اعلام، در تاریخ ۲ مه ۲۰۲۲، همزمان با پخش آخرین قسمت فصل اول، منتشر شد. این خبر به سرعت در رسانه ها و میان طرفداران پیچید و پایانی بر گمانه زنی ها درباره آینده سریال گذاشت.

بررسی آمار بینندگان و رتبه بندی

یکی از اصلی ترین دلایل لغو سریال های تلویزیونی، عدم کسب آمار بینندگان کافی است. «پایان بازی» نیز از این قاعده مستثنی نبود. آمار رسمی نشان می دهد که فصل اول این سریال به طور متوسط ۰.۲۷ امتیاز در رده بندی جمعیتی ۱۸ تا ۴۹ سال (که از مهم ترین معیارها برای تبلیغ کنندگان است) و ۱.۸۸ میلیون بیننده در رده بندی Live + Same Day (بینندگان زنده به علاوه آن هایی که تا ساعت ۳ صبح همان روز از طریق DVR تماشا کرده اند) کسب کرد. این ارقام، حتی با احتساب بینندگان Live + 7 Day (شامل بینندگانی که تا هفت روز بعد از پخش زنده از طریق DVR یا پلتفرم های دیگر تماشا کرده اند) که به ۰.۴۰ امتیاز و ۳.۶۶ میلیون بیننده می رسید، همچنان در میان پایین ترین رتبه ها در بین سریال های شبکه NBC قرار داشت.

شبکه های تلویزیونی برای تمدید یک سریال، به ثبات و رشد در آمار بینندگان، به ویژه در گروه سنی هدف، نیاز دارند. وقتی سریالی نتواند مخاطبان کافی را جذب کند یا آمار آن روند نزولی داشته باشد، توجیه مالی برای ادامه تولید آن از بین می رود. «پایان بازی» در رقابت با سایر برنامه ها و سریال های شبکه، نتوانست جایگاه مستحکمی برای خود دست و پا کند و همین امر، مهر پایان بر آن زد. این واقعیت که حتی حضور بازیگری محبوب مانند مورنا باکارین نیز نتوانست آمار را به سطح قابل قبول برساند، نشان دهنده مشکلات عمیق تر در جذب مخاطب بود.

نقد منتقدان و بازخورد عمومی

علاوه بر آمار بینندگان، بازخورد منتقدان و افکار عمومی نیز در تصمیم گیری شبکه ها مؤثر است. همانطور که در بخش نقد سریال اشاره شد، «پایان بازی» با وجود ایده ی اولیه ی قوی، نتوانست انتظارات منتقدان را برآورده سازد. افت کیفیت در قسمت های میانی، گره های داستانی قابل پیش بینی، و عدم توسعه کافی شخصیت ها، همگی به نقدهای متوسط و گاه منفی منجر شدند. امتیاز ۶.۴ در IMDb نیز نشان دهنده یک رضایت متوسط از سوی عموم بینندگان بود. این فقدان یک ستایش گسترده یا بازخورد پرشور از سوی مخاطبان، به شبکه این سیگنال را داد که سرمایه گذاری بیشتر بر روی این پروژه توجیه ندارد.

ترکیب آمار پایین بینندگان و بازخوردهای متوسط تا منفی از منتقدان، پتانسیل جذب اسپانسر و درآمدزایی آتی را کاهش می دهد و همین امر موجب لغو بسیاری از سریال ها می شود، حتی اگر ایده اولیه آن ها جذاب باشد.

تأثیر لغو بر پایان سریال

لغو ناگهانی «پایان بازی» باعث شد که داستان آن به صورت یک پایان باز و ناتمام باقی بماند. قسمت پایانی فصل اول، گره های داستانی متعددی را بدون حل و فصل رها کرد و بسیاری از پرسش های کلیدی درباره انگیزه های واقعی النا، سرنوشت شخصیت ها، و سرنوشت نهایی توطئه های او بی پاسخ ماندند. این نوع پایان بندی، اغلب برای بینندگانی که وقت خود را صرف دنبال کردن یک سریال کرده اند، ناامیدکننده است و می تواند تجربه تماشای آن ها را تحت الشعاع قرار دهد. این پیامد، یکی از بزرگترین معایب لغو ناگهانی سریال ها محسوب می شود و «پایان بازی» نیز از این قاعده مستثنی نبود.

۵. آیا سریال پایان بازی ارزش دیدن دارد؟ جمع بندی نهایی

با در نظر گرفتن تمام نقاط قوت و ضعف، و همچنین سرنوشت ناتمام سریال «پایان بازی»، این پرسش مطرح می شود که آیا تماشای آن همچنان توصیه می شود؟ پاسخ به این سوال، به انتظارات و اولویت های بیننده بستگی دارد.

برای چه کسانی توصیه می شود:

  • علاقه مندان به ژانرهای جنایی و هیجان انگیز: اگر به داستان های پرهیجان با محوریت سرقت های پیچیده و بازی های فکری میان مجرم و پلیس علاقه مندید، قسمت های ابتدایی «پایان بازی» می تواند جذاب باشد. ریتم سریع و تعلیق اولیه، می تواند برای طرفداران این ژانر سرگرم کننده باشد.
  • طرفداران مورنا باکارین: اگر از طرفداران بازی مورنا باکارین هستید، نقش آفرینی او در نقش النا فدورا به تنهایی می تواند دلیل کافی برای تماشای این سریال باشد. او به خوبی از عهده ایفای نقش این شخصیت مرموز و کاریزماتیک برآمده است.
  • کسانی که به دنبال یک سرگرمی موقت هستند: اگر صرفاً به دنبال یک سریال برای گذراندن اوقات فراغت هستید و با این حقیقت که داستان به صورت پایان باز رها می شود مشکلی ندارید، می توانید این سریال را امتحان کنید.

نکته بسیار مهم برای تماشاگران بالقوه این است که باید با آگاهی کامل از لغو سریال و عدم وجود فصل دوم، به تماشای آن بنشینند. دانستن این موضوع از ابتدا، می تواند از ناامیدی ناشی از پایان باز و نامشخص داستان جلوگیری کند. انتظار نداشته باشید که در پایان ۱۰ قسمت، تمام گره ها باز شوند یا به سوالات شما پاسخ داده شود.

در نهایت، «پایان بازی» نمونه ای از یک سریال با پتانسیل بالاست که نتوانست آن را تا انتها حفظ کند. ایده ی مرکزی قوی و بازی های خوب، به ویژه از سوی مورنا باکارین، نقاط قوت آن محسوب می شوند. اما افت کیفیت در میانه راه، عدم توسعه کافی برخی شخصیت ها و از همه مهم تر، پایان باز ناشی از لغو زودهنگام، از ارزش کلی آن می کاهد. این سریال برای کسانی که به دنبال یک اثر کامل و جمع بندی شده هستند، احتمالاً ناامیدکننده خواهد بود، اما برای تماشاگرانی که از تعقیب و گریزهای ذهنی لذت می برند و می توانند با یک پایان باز کنار بیایند، می تواند تجربه ای گذرا و نسبتاً سرگرم کننده باشد.

نتیجه گیری

سریال «پایان بازی» با رویکردی جسورانه به ژانر جنایی، درام و هیجان انگیز، تلاش کرد تا با محوریت یک بازی موش و گربه هوشمندانه میان یک مغز متفکر جنایی و یک مأمور FBI، بینندگان را به خود جذب کند. ایده ی اولیه پرکشش، بازی درخشان مورنا باکارین و ریتم سریع ابتدایی سریال، از نقاط قوت برجسته آن محسوب می شوند. این عناصر، پتانسیل «پایان بازی» را برای تبدیل شدن به یک اثر ماندگار در ژانر خود نشان می دادند و هیجان اولیه قابل توجهی را ایجاد کردند.

با این حال، این پتانسیل به طور کامل محقق نشد. افت کیفیت در قسمت های میانی و پایانی، تکراری شدن برخی فرمول های داستانی، عدم توسعه کافی شخصیت های فرعی و پیش بینی پذیری برخی از گره های روایی، از جمله ضعف هایی بودند که به تدریج از جذابیت سریال کاستند. مقایسه ناگزیر با آثار موفق مشابهی چون «لیست سیاه» و «نقطه کور» نیز، انتظارات را بالا برد و «پایان بازی» نتوانست به اندازه کافی از سایه این مقایسه ها خارج شود.

در نهایت، آمار پایین بینندگان و بازخوردهای متوسط منتقدان، منجر به تصمیم شبکه NBC برای لغو این سریال پس از تنها یک فصل ۱۰ قسمتی شد. این لغو، به معنای پایان باز و ناتمام ماندن داستان بود که برای بسیاری از بینندگان ناامیدکننده بود. با این وجود، برای علاقه مندان به ژانر جنایی که از تماشای بازی های فکری و شخصیت های کاریزماتیک لذت می برند و از پایان باز یک سریال آگاه هستند، «پایان بازی» می تواند همچنان یک گزینه برای تماشای اوقات فراغت باشد. این سریال به عنوان یک نمونه از آثاری که با ایده های جذاب آغاز می شوند اما در ادامه راه با چالش های تولید و جذب مخاطب روبرو می شوند، در تاریخ تلویزیون ثبت خواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا