خلاصه کتاب دارم می رسم جان جان ( نویسنده مهدی کرد فیروزجایی )

کتاب

خلاصه کتاب دارم می رسم جان جان ( نویسنده مهدی کرد فیروزجایی )

کتاب «دارم می رسم جان جان» اثر مهدی کرد فیروزجایی، رمانی اجتماعی و معمایی است که خواننده را به سفری پرهیجان در دل مازندران دهه هفتاد خورشیدی می برد و در آن با ماجرای بلوغ یک نوجوان و رمزگشایی از یک قتل مرموز آشنا می شود. این رمان با روایتی جذاب و فضاسازی بومی، به عمق روابط انسانی و پیچیدگی های جامعه آن دوران می پردازد و تصویری واقع گرایانه از زندگی ارائه می دهد.

رمان «دارم می رسم جان جان» یکی از آثار درخشان ادبیات معاصر ایران است که با قلم سلیس و نگاه موشکافانه مهدی کرد فیروزجایی، نه تنها مخاطبان نوجوان بلکه بزرگسالان را نیز مجذوب خود کرده است. این اثر که بر بستری از سنت های بومی شمال ایران و تحولات اجتماعی دهه هفتاد خورشیدی بنا شده، فراتر از یک داستان صرف، به کالبدشکافی مضامین عمیق انسانی و اجتماعی می پردازد. رمان با روایتی روان و پرکشش، خواننده را با خود همراه می کند و او را درگیر ماجراهایی می کند که سرشار از رمز و راز، چالش های اخلاقی و سیر بلوغ شخصیتی است.

درباره نویسنده: مهدی کرد فیروزجایی و سبک او

مهدی کرد فیروزجایی، نامی آشنا در ادبیات داستانی معاصر ایران است که با خلق آثاری درخور توجه، جایگاه ویژه ای در میان نویسندگان جوان تر به دست آورده است. او با تکیه بر تجربه زیسته و شناخت عمیق از فرهنگ و اقلیم بومی ایران، به ویژه خطه مازندران، آثاری خلق می کند که ریشه های قوی در واقعیت جامعه دارند. قلم او عاری از هرگونه نصیحت گویی مستقیم و شعارزدگی است؛ بلکه با زبانی صمیمی و روایتی سیال، خواننده را درگیر مفاهیم و اندیشه های خود می سازد.

ویژگی بارز آثار فیروزجایی، توانایی او در پرداختن به مسائل اجتماعی و خانوادگی از دریچه نگاه شخصیت های جوان یا نوجوان است. او با ظرافت خاصی به دنیای درونی این شخصیت ها نفوذ می کند و تحولات روحی و فکری آن ها را در مواجهه با چالش های زندگی به تصویر می کشد. «دارم می رسم جان جان» نمونه ای عالی از این سبک است؛ جایی که مخاطب از طریق چشم یک نوجوان، شاهد رویدادهایی است که نه تنها زندگی خود او، بلکه ساختارهای پنهان جامعه را نیز به چالش می کشد.

نویسنده با استفاده از توصیفات دقیق و فضاسازی های ملموس، به خواننده این امکان را می دهد که خود را در دل داستان و میان شخصیت ها حس کند. این شیوه نگارش، علاوه بر ایجاد همذات پنداری عمیق، به فهم بهتر بسترهای فرهنگی و اجتماعی اثر نیز کمک شایانی می کند. تمرکز بر داستان گویی قوی، همراه با پرهیز از اطناب و جملات اضافی، از دیگر خصایص قلم اوست که باعث شده آثارش بسیار خواندنی و جذاب باشند.

خلاصه داستان کامل: سفر یک نوجوان به عمق رازها

هشدار اسپویلر: بخش زیر حاوی جزئیاتی از داستان است که ممکن است تجربه خواندن کتاب را برای کسانی که قصد مطالعه آن را دارند، تحت تأثیر قرار دهد.

رمان «دارم می رسم جان جان» مخاطب را به سال های دهه هفتاد خورشیدی و فضای بومی و صمیمی مازندران، به ویژه حوالی بابلسر، می برد. راوی داستان، پسری نوجوان است که زندگی آرام و معمولی اش در روز عروسی خواهر ناتنی اش دستخوش تحولات عظیمی می شود. این عروسی که قرار بود آغازگر فصل جدیدی از زندگی خواهرش باشد، با رویدادی غیرمنتظره و هولناک به سمت و سویی کاملاً متفاوت کشیده می شود: کشف جسد یک زن در حوالی محل برگزاری مراسم.

این قتل مرموز، نقطه آغازین گره اصلی داستان است و راوی نوجوان ما به صورت ناخواسته درگیر ابعاد مختلف آن می شود. کنجکاوی های طبیعی یک نوجوان، حس مسئولیت پذیری و تمایل به کشف حقیقت، او را به مسیری پرخطر می کشاند. در این مسیر، او با شخصیت های مختلفی روبرو می شود؛ از دوستان صمیمی اش که هر یک به نوعی در این ماجرا نقش دارند، تا بزرگترهای روستا که هر کدام اسرار و انگیزه های پنهان خود را دارند.

داستان به تدریج لایه های زیرین جامعه محلی را آشکار می سازد و روابط پیچیده خانوادگی، دوستی ها و رقابت ها را به تصویر می کشد. راوی در تلاش برای گره گشایی از معمای قتل، نه تنها به دنبال قاتل می گردد، بلکه به درکی عمیق تر از خود، اطرافیانش و حتی ماهیت عدالت می رسد. او در این مسیر پرفراز و نشیب، بارها با تردیدها و ترس های درونی خود مواجه می شود و مجبور است تصمیماتی سرنوشت ساز بگیرد.

یکی از نقاط قوت داستان، توصیف دقیق و هنرمندانه نویسنده از فضاسازی محلی است. کوچه های خاکی، شالیزارهای سرسبز، بازارهای محلی، ساحل خزر و اصطلاحات بومی مازندران، همگی به گونه ای واقع گرایانه به تصویر کشیده شده اند که خواننده را غرق در اتمسفر داستان می کند. این جزئیات نه تنها به زیبایی اثر می افزایند، بلکه نقش مهمی در پیشبرد روایت و شکل گیری شخصیت ها دارند. رابطه میان راوی و خواهر ناتنی اش، دوستی های عمیق او با همسن و سالانش و تعارضات نسلی با بزرگترها، همگی با ظرافت و صداقت به تصویر کشیده شده اند و به داستان عمق می بخشند. داستان به خوبی نشان می دهد چگونه یک رویداد ناگوار می تواند زندگی افراد بسیاری را به هم گره بزند و مسیر بلوغ و خودشناسی را برای یک نوجوان هموار سازد.

تحلیل شخصیت های اصلی و فرعی: آینه ای از جامعه

شخصیت پردازی در «دارم می رسم جان جان» یکی از برجسته ترین ویژگی های رمان است. مهدی کرد فیروزجایی با ظرافت خاصی به هر یک از شخصیت ها عمق و هویت می بخشد، به گونه ای که آن ها را از تیپ های کلیشه ای دور کرده و به موجوداتی زنده و باورپذیر تبدیل می کند.

شخصیت اصلی (راوی نوجوان)

راوی داستان، پسری نوجوان است که نامش در طول رمان مستقیماً ذکر نمی شود، اما حضور او در تمامی جزئیات و روایت ها، حضوری قدرتمند و ملموس است. او در ابتدای داستان، نوجوانی کنجکاو، حساس و تا حدودی ساده دل به نظر می رسد که درگیر بازی های کودکانه و دغدغه های معمول سن خود است. اما با وقوع قتل و درگیر شدن او در ماجرا، شاهد بلوغ تدریجی و اجباری او هستیم. او از یک تماشاگر منفعل به یک جستجوگر فعال تبدیل می شود؛ جستجویی که نه تنها برای یافتن حقیقت قتل است، بلکه سفری به درون خود و کشف توانایی ها و محدودیت هایش نیز محسوب می شود. چالش های هویتی، ترس از ناشناخته ها، وفاداری به دوستان و خانواده و تلاش برای تمییز حقیقت از دروغ، همگی از او شخصیتی چندوجهی و قابل همذات پنداری می سازد.

شخصیت های کلیدی دیگر

  • خواهر ناتنی: او کانون اصلی اتفاقات اولیه است. عروسی او نقطه آغازین داستان و بهانه گره خوردن زندگی راوی با ماجرای قتل است. رابطه او با راوی، با وجود ناتنی بودن، پر از صمیمیت و پشتیبانی است که در طول داستان به ابعاد جدیدی می رسد.
  • دوستان راوی: نقش این دوستان در پیشبرد داستان و کمک به راوی برای کشف حقیقت، بسیار پررنگ است. آن ها نمادی از دوستی های پاک و وفادارانه دوران نوجوانی هستند که در بزنگاه های دشوار به کمک هم می آیند. این روابط، لایه هایی از اعتماد، خیانت، پنهان کاری و همبستگی را به داستان اضافه می کند.
  • افراد مؤثر در ماجرای قتل: شخصیت های بزرگتر روستا، اعضای خانواده های درگیر و حتی غریبه ها، هر یک با انگیزه و پیشینه خاص خود، در معمای قتل نقش دارند. نویسنده با ترسیم دقیق این شخصیت ها و معرفی تدریجی گذشته آن ها، تصویری واقع گرایانه از جامعه ای کوچک و درگیر با تعارضات انسانی ارائه می دهد. پیچیدگی های اخلاقی و تصمیم گیری های دشوار این شخصیت ها، به رمان عمق و لایه های روانشناختی می بخشد.

نویسنده با ظرافت، هر شخصیت را به گونه ای پردازش می کند که خواننده بتواند انگیزه ها، ترس ها و امیدهای آن ها را درک کند. این عمق بخشی به شخصیت ها، «دارم می رسم جان جان» را فراتر از یک رمان صرفاً پلیسی یا ماجراجویانه قرار می دهد و آن را به اثری با مضامین عمیق انسانی و اجتماعی تبدیل می کند.

مضامین و پیام های کلیدی رمان: آینه ای از زندگی

«دارم می رسم جان جان» تنها یک داستان پرکشش نیست، بلکه بستری برای طرح و بررسی مضامین عمیق و جهانی است که خواننده را به تأمل وامی دارد. مهدی کرد فیروزجایی با هوشمندی، پیام های خود را نه در قالب نصیحت های مستقیم، بلکه از طریق سیر وقایع و تحولات شخصیت ها منتقل می کند.

بلوغ و هویت یابی

شاید اصلی ترین مضمون رمان، گذار از نوجوانی به جوانی و فرآیند پیچیده هویت یابی باشد. راوی داستان در مواجهه با یک رخداد هولناک، مجبور می شود سریع تر از آنچه انتظار می رود، قدم در دنیای بزرگسالی بگذارد. او با چالش های اخلاقی، دروغ ها و حقایق تلخی روبرو می شود که درک او از دنیا را متحول می کند. این سفر درونی، بازتابی از دوران بلوغ است که در آن فرد نه تنها با تغییرات جسمی، بلکه با تحولات فکری و عاطفی نیز دست و پنجه نرم می کند و مجبور به تصمیم گیری های دشوار می شود.

خانواده و روابط پیچیده

رمان به روابط درون خانواده و پیچیدگی های آن می پردازد. رابطه خواهر ناتنی و برادر، نمادی از پیوندهای عمیق انسانی است که گاه از روابط خونی نیز فراتر می رود. همچنین، تنش ها و پنهان کاری ها درون خانواده های دیگر داستان، نشان دهنده ابعاد کمتر دیده شده ای از زندگی خانوادگی در بستر فرهنگ بومی است. این روابط، ستون فقرات انگیزه های بسیاری از شخصیت ها را تشکیل می دهند.

دوستی و وفاداری

نقش دوستی در «دارم می رسم جان جان» بسیار پررنگ است. دوستان راوی، پشتیبانان او در لحظات بحرانی هستند و وفاداری آن ها بارها مورد آزمایش قرار می گیرد. این دوستی ها نه تنها در پیشبرد ماجرا نقش دارند، بلکه درس هایی از اعتماد، خیانت، بخشش و فداکاری را نیز به نمایش می گذارند. اهمیت پیوندهای انسانی در مواجهه با ناملایمات، از طریق این روابط برجسته می شود.

عدالت و حقیقت

پیگیری ماجرای قتل، قلب تپنده داستان است و جستجو برای حقیقت و برقراری عدالت، محرک اصلی اقدامات راوی و سایر شخصیت هاست. رمان به این پرسش می پردازد که حقیقت چیست و آیا عدالت همیشه به سادگی قابل دسترسی است؟ در این مسیر، گاهی مرز میان خیر و شر محو می شود و خواننده با چالش های اخلاقی روبرو می گردد که او را به تفکر درباره ماهیت عدالت و پیامدهای انتخاب های انسانی وامی دارد.

«در دنیای واقعی، حقیقت گاهی اوقات آنقدر پیچیده و دردناک است که بسیاری ترجیح می دهند آن را نادیده بگیرند یا به گونه ای دیگر بازتعریف کنند.»

فرهنگ و سنت های بومی

محیط مازندران و آداب و رسوم محلی، نه تنها پس زمینه ای برای داستان، بلکه بخشی جدایی ناپذیر از آن است. تأثیر سنت ها بر شخصیت ها، تصمیمات آن ها و حتی روند وقایع، به وضوح دیده می شود. نویسنده با به تصویر کشیدن این عناصر فرهنگی، به غنای داستان می افزاید و خواننده را با بخشی از هویت اجتماعی و فرهنگی شمال ایران آشنا می سازد.

نقد اجتماعی و سیاسی

رمان به طور غیرمستقیم و با ظرافت، به شرایط فرهنگی-سیاسی دهه هفتاد در شمال کشور اشاره می کند. این اشارات نه در قالب سخنرانی یا نقد صریح، بلکه از طریق تأثیر این شرایط بر زندگی روزمره مردم و تصمیم گیری های شخصیت ها نمود پیدا می کند. نویسنده بدون نصیحت گویی، تصویری واقع گرایانه از محدودیت ها، امیدها و چالش های آن دوران ارائه می دهد.

این مضامین به هم تنیده، «دارم می رسم جان جان» را به اثری چندلایه تبدیل می کنند که فراتر از یک سرگرمی ساده، به تحلیل عمیق جامعه و انسان می پردازد.

سبک نگارش و ویژگی های ادبی کتاب: روایتی که جان می گیرد

سبک نگارش مهدی کرد فیروزجایی در «دارم می رسم جان جان» یکی از دلایل اصلی موفقیت و جذابیت این رمان است. او با ترکیبی از تکنیک های روایی و زبانی، اثری خلق کرده که هم برای مخاطب عمومی خواندنی است و هم از ظرافت های ادبی بی بهره نیست.

روایت اول شخص و تعلیق

داستان از زبان اول شخص (راوی نوجوان) روایت می شود. این انتخاب هوشمندانه، به خواننده این امکان را می دهد که از دریچه نگاه یک نوجوان به دنیا و وقایع بنگرد. این شیوه روایت، تعلیق داستان را به شکل چشمگیری افزایش می دهد؛ زیرا خواننده تنها به اطلاعاتی دسترسی دارد که راوی در لحظه به آن ها پی می برد. این محدودیت در دانایی، حس کنجکاوی و همذات پنداری را تقویت می کند و خواننده را گام به گام در مسیر کشف حقیقت همراهی می کند.

زبان روان، صمیمی و محاوره ای

زبان رمان بسیار روان، صمیمی و نزدیک به گفتار روزمره است. نویسنده از جملات کوتاه و ساختارهای ساده استفاده می کند که باعث افزایش سرعت خوانش و کاهش خستگی مخاطب می شود. این سادگی و صمیمیت، به ویژه در دیالوگ ها، شخصیت ها را زنده تر و باورپذیرتر نشان می دهد و فضای طبیعی داستان را تقویت می کند. مهدی کرد فیروزجایی به خوبی از پتانسیل زبان فارسی برای ایجاد حس نزدیکی با خواننده بهره می برد.

استفاده هوشمندانه از اصطلاحات محلی مازندران

یکی از برجسته ترین ویژگی های ادبی رمان، کاربرد هوشمندانه و به جا از اصطلاحات و واژگان بومی مازندرانی است. این کار نه تنها به غنای زبانی اثر می افزاید، بلکه به فضاسازی و باورپذیری محیط داستان کمک شایانی می کند. نویسنده این اصطلاحات را به گونه ای در متن جای می دهد که حتی برای خوانندگانی که با آن ها آشنایی ندارند، قابل فهم باشد و به جریان داستان لطمه ای وارد نکند. این تکنیک، حس اصالت و محلیت را به اثر تزریق می کند و مخاطب را با فرهنگ منطقه پیوند می زند.

سرعت بالای داستان و ریتم جذاب

«دارم می رسم جان جان» از ریتم تند و پرکششی برخوردار است. نویسنده با مدیریت هوشمندانه حوادث و گره افکنی های پیاپی، خواننده را همواره درگیر نگه می دارد و فرصت خستگی به او نمی دهد. هر پاراگراف و هر فصل، به گونه ای چیده شده که کنجکاوی مخاطب را برای ادامه داستان برانگیزد. این سرعت در روایت، به ویژه برای مخاطب نوجوان، بسیار جذاب است و باعث می شود کتاب به راحتی از دست زمین گذاشته نشود.

فضاسازی قوی و تصویرسازی مناطق شمالی

نویسنده در ایجاد فضاسازی های قوی و ملموس استاد است. او با توصیفات دقیق از طبیعت، خانه ها، بازارها و کوچه های مازندران، تصویری زنده و پویا در ذهن خواننده ایجاد می کند. این تصویرسازی ها آنقدر قدرتمند هستند که خواننده می تواند بوی خاک باران خورده یا نسیم دریای خزر را حس کند. این فضاسازی ها تنها جنبه تزئینی ندارند، بلکه به عمق بخشیدن به شخصیت ها و وقایع داستان کمک شایانی می کنند و به خواننده کمک می کنند تا در اتمسفر داستان غرق شود.

در مجموع، سبک نگارش مهدی کرد فیروزجایی در این رمان، ترکیبی موفق از سادگی، صداقت، جذابیت و دقت است که اثری ماندگار و خواندنی را رقم زده است.

برش هایی از کتاب: طعم کلام نویسنده

برای آشنایی بیشتر با حال و هوای رمان «دارم می رسم جان جان» و سبک نگارش مهدی کرد فیروزجایی، در ادامه به چند نقل قول کوتاه و تأثیرگذار از این اثر اشاره می شود که هم بازتاب دهنده زبان صمیمی و محاوره ای کتاب است و هم نمونه ای از تعلیق و جزئی نگری نویسنده را به نمایش می گذارد.

مرد سبیلو گفت: «پسرت دوچرخه ی ما رو دزدیده.»

مرد صاحبخانه گفت: «یعنی چه آقا! سرتون رو انداختین پایین و اومدین تو حیاط مردم؟ مگه شهر هرته؟!»

مرد سبیلو صاحبخانه را به عقب هل داد و گفت: «می گم پسرت دوچرخه ی ما رو دزدیده اومده اینجا، اون وقت دوقورت و نیمت هم باقیه؟»

مرد صاحبخانه گفت: «مرد حسابی! من اصلا پسر ندارم.»

این بخش، نمونه ای از دیالوگ های زنده و پرکشش رمان است که به خوبی تنش و موقعیت ناگهانی را به تصویر می کشد و به خواننده حس حضور در صحنه را می دهد. سادگی زبان و لحن بومی در این مکالمه کاملاً مشهود است.

گاهی آدم باید چشمش را ببندد و فقط بگذرد، حتی اگر پشت سرش، تمام خاطراتش خاک شوند. راه دیگری نیست وقتی مسیر اینگونه روشن شده است.

این جمله، نگاهی عمیق تر به درونیات شخصیت ها و مواجهه آن ها با سرنوشت و حقیقت دارد و نمادی از بلوغ و تصمیم گیری های دشوار است که در طول رمان بارها به آن ها اشاره می شود. این نقل قول، ماهیت پیچیده انتخاب و رهایی از گذشته را در پس زمینه داستان جنایی مطرح می سازد.

نقد و بررسی اجمالی و چرایی خواندن کتاب: اثری برای همگان

رمان «دارم می رسم جان جان» اثر مهدی کرد فیروزجایی، به دلایل متعدد، یکی از آثار قابل تحسین و ارزشمند در ادبیات معاصر ایران به شمار می رود که مطالعه آن به طیف وسیعی از خوانندگان توصیه می شود. این کتاب نه تنها یک داستان سرگرم کننده است، بلکه لایه های عمیق تری از تحلیل اجتماعی و روانشناسی انسانی را در بر می گیرد.

نقاط قوت اصلی کتاب:

  • داستان پردازی قوی و گیرا: نویسنده با خلق یک داستان معمایی-اجتماعی پرکشش، خواننده را از همان ابتدا جذب می کند و تا انتها با خود همراه می سازد. گره افکنی های هوشمندانه و ریتم تند داستان، از نقاط قوت بارز آن است.
  • شخصیت پردازی عمیق و باورپذیر: شخصیت های رمان، به ویژه راوی نوجوان، چندوجهی و قابل لمس هستند. تحولات درونی و بیرونی آن ها در مواجهه با وقایع، با ظرافت و صداقت به تصویر کشیده شده است.
  • پیام های اجتماعی و انسانی: رمان فراتر از یک سرگرمی، به مضامینی چون بلوغ، هویت یابی، خانواده، دوستی، عدالت و نقد اجتماعی می پردازد. این پیام ها به صورت غیرمستقیم و بدون نصیحت گویی منتقل می شوند که تأثیرگذاری آن ها را دوچندان می کند.
  • فضاسازی بومی و زبان اصیل: استفاده از فضای بومی مازندران، اصطلاحات محلی و توصیفات دقیق از طبیعت و فرهنگ منطقه، به غنای اثر می افزاید و حس اصالت را به آن می بخشد. زبان روان و محاوره ای نیز به جذابیت و خوانایی کتاب کمک شایانی می کند.

چرا این کتاب ارزش خواندن دارد؟

  1. جذابیت برای نوجوانان: داستان ماجراجویانه، شخصیت اصلی همسن وسال و زبان ساده، «دارم می رسم جان جان» را به گزینه ای عالی برای نوجوانان تبدیل کرده است. این رمان می تواند پلی باشد برای آشنایی آن ها با ادبیات جدی تر.
  2. عمق برای بزرگسالان: با وجود سادگی ظاهری، لایه های عمیق اجتماعی و روانشناختی در رمان وجود دارد که بزرگسالان نیز می توانند از تحلیل آن ها لذت ببرند و به تأمل بنشینند.
  3. آشنایی با فرهنگ محلی: برای کسانی که به شناخت فرهنگ و آداب و رسوم مناطق مختلف ایران علاقه مندند، این رمان دریچه ای به سوی زندگی در شمال کشور در دهه هفتاد خورشیدی است.
  4. تجربه یک رمان متفاوت: «دارم می رسم جان جان» از آن دست رمان هایی است که کلیشه ها را می شکند و با رویکردی نوین به داستان گویی، تجربه خواندنی متفاوتی را ارائه می دهد. این اثر، تحسین های منتقدین را نیز به دلیل پرداخت هوشمندانه به موضوعات و سبک نگارش منحصر به فرد خود برانگیخته است.

به طور خلاصه، «دارم می رسم جان جان» نه تنها یک رمان جنایی مهیج است، بلکه سفری به عمق جامعه و روح انسان است که با قلم توانای مهدی کرد فیروزجایی به اثری ماندگار تبدیل شده است.

جمع بندی و نتیجه گیری

رمان «دارم می رسم جان جان» نوشته مهدی کرد فیروزجایی، بی تردید یکی از آثار برجسته و خوش ساخت ادبیات معاصر ایران است که با در هم آمیختن هیجان یک داستان معمایی و عمق یک رمان اجتماعی، توانسته جایگاه ویژه ای در میان خوانندگان و منتقدان پیدا کند. این اثر، با روایتی روان و پرکشش، شخصیت پردازی های دقیق و فضاسازی های بومی دلنشین، مخاطب را به سفری فراموش نشدنی در دل مازندران دهه هفتاد خورشیدی دعوت می کند.

نویسنده با هوشمندی تمام، مفاهیم عمیقی چون بلوغ، هویت یابی، پیچیدگی روابط خانوادگی و دوستی، جستجو برای حقیقت و عدالت، و همچنین نقدهای ظریف اجتماعی-سیاسی را در بستری از یک ماجرای پر رمز و راز به خواننده منتقل می کند. «دارم می رسم جان جان» نشان می دهد که یک داستان خوب، چگونه می تواند فراتر از سرگرمی، آینه ای برای بازتاب واقعیت ها و چالشی برای تفکر درباره انتخاب های انسانی باشد.

این رمان، با سبک نگارش بدون نصیحت گویی و استفاده هنرمندانه از اصطلاحات محلی، نه تنها برای نوجوانان علاقه مند به ماجراجویی و کشف، بلکه برای بزرگسالان جویای عمق و تحلیل نیز اثری خواندنی و تأثیرگذار است. مطالعه این کتاب، فرصتی است برای تجربه یک رمان ایرانی اصیل که هم به ریشه های فرهنگی خود وفادار است و هم حرف های جهانی برای گفتن دارد.

دکمه بازگشت به بالا