محکوم به در حقوق کیست

وکیل

محکوم به در حقوق کیست؟

محکوم به در حقوق ایران، به شخص اشاره ندارد، بلکه به موضوع اصلی و ماهیت حکم دادگاه اطلاق می شود؛ اعم از مال، عمل، ترک فعل یا هر تعهدی که دادگاه، شخص محکوم شده (محکوم علیه) را به انجام یا پرداخت آن به نفع شخص پیروز (محکوم له) ملزم می سازد. در واقع، این اصطلاح، رکن مادی و عینی حکم قضایی است.

در نظام قضایی هر کشوری، درک صحیح از اصطلاحات حقوقی، برای هر فردی که به نوعی با مراجع قضایی در ارتباط است، ضروری محسوب می شود. اصطلاحاتی نظیر محکوم به، محکوم علیه و محکوم له از پرکاربردترین واژگانی هستند که در دادنامه ها، ابلاغیه ها و جریان دادرسی مکرراً به چشم می خورند. با این حال، بسیاری از افراد عادی و حتی دانشجویان مبتدی حقوق، در تفکیک و درک دقیق این مفاهیم دچار سردرگمی می شوند. هدف این مقاله، تبیین جامع و تخصصی این سه اصطلاح کلیدی حقوقی است تا خوانندگان با ماهیت، کارکرد و تفاوت های ظریف هر یک آشنا شوند و بتوانند با دیدی روشن تر، فرآیندهای قضایی را پیگیری کنند. در ادامه، به بررسی دقیق هر یک از این مفاهیم، ارائه مثال های ملموس و ارجاع به مواد قانونی مرتبط خواهیم پرداخت تا ابهامات موجود کاملاً مرتفع گردد.

محکوم به چیست؟ (ماهیت، نه شخص)

محکوم به، هسته اصلی هر حکم قضایی را تشکیل می دهد و در واقع، همان چیزی است که دادگاه در خصوص آن حکم صادر کرده است. این مفهوم برخلاف تصور رایج که ممکن است به یک شخص اطلاق شود، به هیچ وجه به یک فرد اشاره ندارد. بلکه ماهیت محکوم به، عینی و مادی است و شامل مال، انجام فعل، ترک فعل یا هرگونه تعهد دیگری می شود که دادگاه، شخص یا اشخاصی را به آن ملزم می نماید. در حقیقت، وقتی پرسیده می شود محکوم به کیست؟، از اساس سؤال اشتباه است، زیرا محکوم به نه یک کیست بلکه یک چیست است؛ موضوعی که حق از بابت آن ثابت شده و تکلیف قانونی بر آن بار می شود. این مفهوم، اساساً موضوعی است که اختلاف بر سر آن شکل گرفته و نهایتاً منجر به صدور رأی دادگاه گردیده است.

توضیح تفاوت با کیست

اشتباه رایج در فهم محکوم به، ناشی از شباهت لفظی آن با اصطلاحاتی مانند محکوم علیه و محکوم له است که به اشخاص اشاره دارند. در حالی که محکوم علیه، کسی است که حکم علیه او صادر شده و محکوم له، کسی است که حکم به نفع اوست، محکوم به، هیچ یک از این دو نیست. این اصطلاح، اشاره به موضوع حکم، یعنی آنچه باید پرداخت یا انجام شود، دارد. برای درک بهتر، می توان آن را موردِ حکم یا مدارِ حکم نامید.

انواع محکوم به

محکوم به می تواند دارای ماهیت های گوناگونی باشد که به دو دسته اصلی مالی و غیرمالی تقسیم می شود:

محکوم به مالی

در این نوع، موضوع حکم دادگاه، دارای ارزش اقتصادی و قابلیت تقویم به پول است. این موارد غالباً شامل تعهدات پولی یا انتقال اموال می شوند.

  • مبلغ دیه: در پرونده های کیفری، اگر جرمی منجر به آسیب بدنی یا فوت شود و حکم به پرداخت دیه صادر گردد، مبلغ مشخص دیه، محکوم به مالی است که محکوم علیه (جانی) باید به محکوم له (شاکی یا اولیای دم) بپردازد.
  • مهریه یا اجرت المثل: در دعاوی خانواده، زمانی که دادگاه به پرداخت مهریه یا اجرت المثل ایام زوجیت به زوجه (محکوم له) توسط زوج (محکوم علیه) حکم می دهد، این مبالغ محکوم به مالی محسوب می شوند.
  • رد مال مسروقه یا خسارت: در پرونده های سرقت، اگر علاوه بر مجازات کیفری، حکم به رد مال مسروقه به صاحب آن یا پرداخت خسارت ناشی از جرم صادر شود، آن مال یا مبلغ خسارت، محکوم به مالی است.
  • طلب و وجه چک: در دعاوی مالی، مانند وصول چک یا سفته، مبلغ اصلی طلب که دادگاه به پرداخت آن حکم می دهد، محکوم به است.

محکوم به غیرمالی

این نوع از محکوم به، فاقد ارزش اقتصادی مستقیم و قابلیت تبدیل به پول است، هرچند ممکن است به طور غیرمستقیم تبعات مالی داشته باشد. این موارد معمولاً شامل انجام یا عدم انجام یک عمل حقوقی یا یک وضعیت حقوقی خاص هستند.

  • طلاق: در دعاوی طلاق، نفس حکم طلاق و انحلال رابطه زوجیت، یک محکوم به غیرمالی است.
  • ابطال سند: در صورتی که دادگاه به دلیل وجود ایراد قانونی، حکم به ابطال یک سند رسمی (مانند سند مالکیت یا معامله) صادر کند، ابطال سند، محکوم به غیرمالی است.
  • الزام به تنظیم سند رسمی: در معاملاتی که طرفین تنها مبایعه نامه عادی تنظیم کرده اند و یکی از طرفین از تنظیم سند رسمی امتناع می ورزد، حکم دادگاه مبنی بر الزام به تنظیم سند رسمی، محکوم به غیرمالی است.
  • رفع تصرف عدوانی: اگر شخصی ملک دیگری را به صورت غیرقانونی تصرف کرده باشد، حکم دادگاه مبنی بر رفع تصرف و اعاده ملک به مالک، محکوم به غیرمالی است.
  • حضانت فرزند: در دعاوی خانواده، حکم دادگاه در خصوص تعیین حضانت فرزند به یکی از والدین، محکوم به غیرمالی است.

ارجاع قانونی

یکی از مواد قانونی که به طور ضمنی به مفهوم محکوم به اشاره دارد، ماده ۴۳۷ قانون آیین دادرسی مدنی است. این ماده در بحث اعاده دادرسی، به تفاوت محکوم به مالی و غیرمالی می پردازد و آثار هر یک را در توقف یا عدم توقف اجرای حکم بیان می کند:

با درخواست اعاده دادرسی و پس از صدور قرار قبولی آن به شرح ذیل اقدام می گردد:

الف – چنانچه محکوم به غیرمالی باشد اجرای حکم متوقف خواهد شد.

ب – چنانچه محکوم به مالی است و امکان اخذ تامین و جبران خسارت احتمالی باشد به تشخیص دادگاه از محکوم له تامین مناسب اخذ و اجرای حکم ادامه می یابد.

ج – در مواردی که درخواست اعاده دادرسی مربوط به یک قسمت از حکم باشد حسب مورد مطابق بندهای (الف) و (ب) اقدام می گردد.

این ماده به وضوح نشان می دهد که ماهیت محکوم به (مالی یا غیرمالی بودن آن) در فرآیندهای قضایی و اجرایی احکام، نقش تعیین کننده ای دارد.

محکوم علیه کیست؟

اصطلاح محکوم علیه، برخلاف محکوم به، به یک شخص حقیقی یا حقوقی اشاره دارد. محکوم علیه، به زبان ساده، آن طرف دعوا است که حکم دادگاه به ضرر او صادر شده است و بر اساس رأی قضایی، مکلف به انجام یا پرداخت محکوم به به نفع طرف مقابل (محکوم له) می باشد. این شخص می تواند در مراحل اولیه دعوا، خواهان یا خوانده باشد.

نقش در پرونده

نقش محکوم علیه بسته به ماهیت دعوا و نتیجه نهایی حکم متفاوت است:

در دعاوی حقوقی

در دعاوی حقوقی، شخصی که دادگاه او را به پرداخت وجه، انجام کار، تحویل مال یا هرگونه تعهد دیگر ملزم می کند، محکوم علیه است.

  • خوانده ای که محکوم می شود: معمول ترین حالت این است که خوانده دعوا، در دفاع از خود موفق نبوده و دادگاه به نفع خواهان رأی می دهد. برای مثال، در دعوای الزام به تنظیم سند رسمی، فروشنده ای که از تعهد خود سر باز زده و دادگاه او را ملزم به تنظیم سند می کند، محکوم علیه است.
  • خواهان شکست خورده: گاهی اوقات، خواهان در دعوای خود ناموفق است و دادگاه به رد دعوای او حکم می دهد. در این حالت، خواهان نسبت به آن دعوا، محکوم علیه محسوب می شود و ممکن است به پرداخت هزینه های دادرسی یا خسارات وارده به خوانده محکوم شود.

در پرونده های کیفری

در پرونده های کیفری، محکوم علیه می تواند دو حالت داشته باشد:

  • متهمی که جرمش ثابت می شود: متهمی که پس از مراحل دادرسی، جرم او در دادگاه ثابت شده و به مجازات کیفری (مانند حبس، جزای نقدی، شلاق یا دیه) محکوم می گردد، محکوم علیه است.
  • شاکی که دعوایش رد می شود: اگر شاکی در اثبات ادعای خود علیه متهم ناموفق باشد و دادگاه به برائت متهم یا منع تعقیب او رأی دهد، در این صورت، شاکی نیز در بخشی از پرونده، محکوم علیه تلقی می شود (مثلاً از بابت پرداخت خسارت ناشی از شکایت واهی یا هزینه های دادرسی).

مثال های کاربردی

  • فرد بدهکار: شخصی که چک او برگشت خورده و دادگاه او را به پرداخت مبلغ چک و خسارت تأخیر تأدیه محکوم می کند.
  • متهم به سرقت: فردی که به جرم سرقت محکوم به حبس و رد مال می شود.
  • خوانده در دعوای خلع ید: کسی که به طور غیرقانونی ملکی را تصرف کرده و دادگاه حکم به خلع ید او می دهد.

ارجاع قانونی

ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی، در مورد محکوم علیه قصاص، مثالی روشن از این مفهوم در امور کیفری ارائه می دهد:

در مواردی که محکوم به قصاص، در زندان است و صاحب حق قصاص، بدون عذر موجه یا به علت ناتوانی در پرداخت فاضل دیه یا به جهت انتظار برای بلوغ یا افاقه ولی دم یا مجنی علیه، مرتکب را در وضعیت نامعین رها نماید، با شکایت محکوم علیه از این امر، دادگاه صادرکننده حکم، مدت مناسبی را مشخص و به صاحب حق قصاص اعلام می کند تا ظرف مهلت مقرر نسبت به گذشت، مصالحه یا اجرای قصاص اقدام کند.

در صورت عدم اقدام او در این مدت، دادگاه می تواند پس از تعیین تعزیر بر اساس کتاب پنجم «تعزیرات» و گذشتن مدت زمان آن با اخذ وثیقه مناسب و تایید رئیس حوزه قضائی و رئیس کل دادگستری استان تا تعیین تکلیف از سوی صاحب حق قصاص، مرتکب را آزاد کند.

همچنین، ماده ۳۴ قانون اجرای احکام مدنی نیز به وظایف و تکالیف محکوم علیه در فرآیند اجرای حکم اشاره دارد:

همین که اجراییه به محکوم علیه ابلاغ شد، محکوم علیه مکلف است ظرف ده روز مفاد آن را به موقع اجرا بگذارد یا ترتیبی برای پرداخت محکوم به بدهد یا مالی معرفی کند که اجرای حکم و استیفا محکوم به از آن میسر باشد و در صورتی که خود را قادر به اجرای مفاد اجراییه نداند باید ظرف مهلت مزبور جامع دارایی خود را به قسمت اجرا تسلیم کند و اگر مالی ندارد صریحاً اعلام نماید. هر گاه ظرف سه سال بعد از انقضا مهلت مذکور معلوم شود که محکوم علیه قادر به اجرای حکم و پرداخت محکوم به بوده لیکن برای فرار از آن اموال خود را معرفی نکرده یا صورت خلاف واقع از دارایی خود داده به نحوی که اجرای تمام یا قسمتی از مفاد اجراییه متعسر گردیده باشد به حبس جنحه ای از شصت و یک روز تا شش ماه محکوم خواهد شد.

محکوم له کیست؟

محکوم له، فرد یا نهادی است که حکم دادگاه به نفع او صادر شده و حق دریافت محکوم به را از محکوم علیه دارد. در واقع، محکوم له طرفی است که ادعای او در دادگاه پذیرفته شده و دادگاه حق او را تأیید کرده است. این شخص نیز، مانند محکوم علیه، می تواند در مراحل اولیه دعوا، خواهان یا خوانده باشد.

نقش در پرونده

نقش محکوم له در پرونده های حقوقی و کیفری:

در دعاوی حقوقی

در دعاوی حقوقی، محکوم له کسی است که دادگاه حق او را محرز دانسته و طرف مقابل را ملزم به انجام تعهد یا پرداخت مال به او می کند.

  • خواهان پیروز: این رایج ترین حالت است که خواهان در دعوای خود موفق می شود و دادگاه به نفع او رأی می دهد. مثلاً، در دعوای مطالبه وجه، طلبکاری که دادگاه به پرداخت مبلغ از سوی بدهکار به او حکم می دهد، محکوم له است.
  • خوانده ای که دفاعش موفق است: اگر خوانده با دفاعیات خود، بخشی یا تمام خواسته های خواهان را رد کند، نسبت به آن بخش که خواهان ناموفق بوده، خوانده نیز می تواند محکوم له محسوب شود. برای مثال، اگر خواهان مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان طلب کند و دادگاه تنها ۵۰ میلیون تومان را ثابت بداند، خوانده نسبت به ۵۰ میلیون تومان باقیمانده، محکوم له است.

در پرونده های کیفری

در پرونده های کیفری، محکوم له می تواند یکی از موارد زیر باشد:

  • شاکی که به نفع او حکم صادر شده: اگر شاکی در پرونده کیفری بتواند جرم متهم را ثابت کند و دادگاه به نفع او (مثلاً به پرداخت دیه یا خسارت) حکم دهد، شاکی محکوم له است.
  • متهمی که تبرئه شده است: اگر متهمی در دادگاه تبرئه شود و بی گناهی او اثبات گردد، او نسبت به آن اتهام، محکوم له محسوب می شود، چرا که حکم به نفع او صادر شده است.

مثال های کاربردی

  • طلبکار: فردی که بابت قرض، چک یا سفته، از دادگاه حکم پرداخت طلب خود را دریافت کرده است.
  • شاکی که خسارت دریافت می کند: شخصی که در اثر یک جرم، خسارت مالی یا جانی دیده و دادگاه متهم را به جبران آن محکوم کرده است.
  • زوجه در دعوای مهریه: همسری که دادگاه زوج را به پرداخت مهریه او محکوم می کند.

ارجاع قانونی

ماده ۴۸۸ قانون مجازات اسلامی، در مبحث مهلت پرداخت دیه، به محکوم له اشاره دارد:

مهلت پرداخت دیه، از زمان وقوع جنایت به ترتیب زیر است مگر اینکه به نحو دیگری تراضی شده باشد:

الف- در عمد موجب دیه، ظرف یک سال قمری

ب- در شبه عمد، ظرف دو سال قمری

پ- در خطای محض، ظرف سه سال قمری

تبصره- هرگاه پرداخت کننده در بین مهلت های مقرر نسبت به پرداخت تمام یا قسمتی از دیه اقدام نماید، محکوم له مکلف به قبول آن است.

همچنین، ماده ۵۲۱ قانون آیین دادرسی مدنی به موضوع محکوم له در خصوص مطالبه خسارات دادرسی می پردازد:

خسارت دادرسی عبارت است از هزینه ای که برای اثبات دعوا یا دفاع لازم بوده از قبیل حق الوکاله وکیل و هزینه های مربوط به دلایل و مدارک و حق الزحمه کارشناسی. محکوم له پرونده به استناد ماده (۵۲۱) قانون آیین دادرسی مدنی فقط می تواند هزینه هایی را مطالبه کند که برای اثبات دعوا یا دفاع لازم و ضروری بوده و در صورتی که دعوای مطروحه در دادگاه منجر به سازش شود حکم به مطالبه خسارت نسبت به آن دعوا صادر نخواهد شد مگر به استناد ماده (۵۱۷) قانون آیین دادرسی مدنی طرفین دعوای ضمن سازش قراری نسبت به پرداخت خسارت داده باشند که در این صورت طبق همان قرار عمل خواهد شد.

این مواد حقوقی، نقش محکوم له را در دریافت حقوق و مطالبات خود، به وضوح بیان می کنند.

نکات کلیدی و تفاوت های مهم

برای فهم کامل این سه اصطلاح حقوقی، ضروری است که تفاوت های بنیادین میان آن ها به طور واضح درک شود. هر یک از این مفاهیم، نقش متمایزی در جریان دادرسی و اجرای احکام ایفا می کنند و آگاهی از این تمایزها، به افراد کمک می کند تا وضعیت حقوقی خود را بهتر تشخیص دهند.

خلاصه سازی تفاوت ها در یک جدول مقایسه ای

جدول زیر، تفاوت های اصلی میان محکوم به، محکوم علیه و محکوم له را به صورت خلاصه نشان می دهد:

اصطلاح تعریف ماهیت نقش در پرونده
محکوم به موضوع اصلی حکم دادگاه (مال، عمل، ترک فعل) مال یا عمل موضوع دعوا
محکوم علیه شخصی که حکم دادگاه به ضررش صادر شده است شخص حقیقی یا حقوقی بازنده دعوا (از نظر حکم صادر شده)
محکوم له شخصی که حکم دادگاه به نفعش صادر شده است شخص حقیقی یا حقوقی برنده دعوا (از نظر حکم صادر شده)

اهمیت قطعیت حکم

این اصطلاحات، معنای حقوقی و اجرایی واقعی خود را پس از صدور حکم قطعی و لازم الاجرا پیدا می کنند. تا زمانی که حکم قطعی نشده باشد (مثلاً در مراحل بدوی، تجدیدنظر یا فرجام خواهی است)، نمی توان با قطعیت کامل از فردی به عنوان محکوم علیه یا محکوم له نام برد، چرا که ممکن است رأی اولیه در مراحل بعدی نقض یا تغییر کند. تنها پس از طی شدن تمام مراحل دادرسی و قطعیت یافتن حکم است که امکان اجرای آن فراهم می شود.

روند اجرایی

پس از قطعیت حکم، محکوم له می تواند تقاضای صدور اجراییه را از دادگاه صادرکننده حکم نماید. اجراییه یک سند رسمی است که به محکوم علیه ابلاغ می شود و او را ملزم می کند تا ظرف مدت قانونی (معمولاً ۱۰ روز) نسبت به اجرای محکوم به اقدام کند. در صورت عدم اقدام محکوم علیه، محکوم له می تواند از طریق واحد اجرای احکام، نسبت به توقیف اموال محکوم علیه و استیفای حق خود اقدام نماید. این فرآیند اجرایی، تضمین کننده تحقق عدالت و اجرای آرای قضایی است.

سوالات متداول

آیا یک نفر می تواند هم محکوم له باشد و هم محکوم علیه؟

بله، این امکان در شرایط خاص وجود دارد. برای مثال، اگر خواهان در دعوای خود، چندین خواسته مختلف را مطرح کرده باشد و دادگاه تنها بخشی از آن خواسته ها را بپذیرد و مابقی را رد کند، خواهان نسبت به خواسته های پذیرفته شده محکوم له و نسبت به خواسته های رد شده، محکوم علیه محسوب می شود. همچنین در دعاوی متقابل یا دفاعیات خاص نیز ممکن است این وضعیت رخ دهد.

ابلاغیه دریافت محکوم به به چه معناست؟

ابلاغیه دریافت محکوم به، در واقع همان ابلاغیه اجراییه است. این ابلاغیه، سند رسمی است که به محکوم علیه (فردی که حکم علیه او صادر شده) ارسال می شود تا به او اطلاع دهد که موظف به اجرای مفاد حکم دادگاه و پرداخت یا انجام محکوم به به محکوم له است. این ابلاغیه، نقطه آغاز فرآیند اجرای رسمی حکم محسوب می شود و محکوم علیه از زمان ابلاغ آن، مهلت قانونی برای اجرای حکم دارد.

اگر محکوم علیه مالی برای پرداخت محکوم به نداشته باشد، چه می شود؟

در صورتی که محکوم علیه توانایی مالی برای پرداخت محکوم به را نداشته باشد، می تواند دادخواست اعسار از پرداخت محکوم به را به دادگاه ارائه دهد. در صورت اثبات اعسار، دادگاه حکم به تقسیط محکوم به می دهد. با این حال، اگر محکوم علیه با وجود توانایی مالی، از پرداخت خودداری کند یا اموال خود را به قصد فرار از دین انتقال دهد، مشمول مجازات های قانونی (از جمله حبس) خواهد شد.

آیا هزینه های دادرسی جزء محکوم به محسوب می شوند؟

خیر، هزینه های دادرسی و خسارات دادرسی، اگرچه در کنار محکوم به اصلی توسط دادگاه تعیین می شوند، اما خودشان به طور مستقیم جزء محکوم به اصلی نیستند. محکوم به به موضوع اصلی دعوا اشاره دارد، در حالی که هزینه ها و خسارات دادرسی، مواردی تبعی هستند که به دلیل اقامه دعوا و فرآیند رسیدگی بر طرفین تحمیل می شوند. البته محکوم له می تواند مطالبه این هزینه ها را از محکوم علیه داشته باشد.

نتیجه گیری

درک مفاهیم حقوقی مانند محکوم به، محکوم علیه و محکوم له، برای هر شهروندی که ممکن است درگیر یک پرونده قضایی شود، حیاتی است. این اصطلاحات، ستون فقرات نظام دادرسی را تشکیل می دهند و تمایز دقیق میان آن ها، کلید فهم فرآیند اجرای عدالت است. محکوم به به موضوع حکم اشاره دارد، محکوم علیه کسی است که بار تکلیف حکم بر دوش اوست و محکوم له فردی است که حقش توسط دادگاه به رسمیت شناخته شده است. با آگاهی از این تعاریف و تفاوت ها، افراد می توانند با اطمینان و دیدی بازتر، وضعیت حقوقی خود را تحلیل و در صورت لزوم، اقدامات مقتضی را انجام دهند. در مواجهه با پیچیدگی های حقوقی، همواره توصیه می شود برای اطمینان از صحت اقدامات و حفظ حقوق خود، از مشاوره وکلای متخصص بهره مند شوید.

دکمه بازگشت به بالا