عمومی

چرا اعراب روسری می پوشند؟

زنی که روی سر نادرشاه روسری انداخت (عکس)

داستانکی خواندنی درباره شایعات  شبکه های اجتماعی!!!

روزی زنی نزد نادر شاه رفت و روسری خود را بر سر نادر انداخت و نادر پرسید این چه کاریست. زن پاسخ داد لچکم بر سرت باد. تو ولیعهد این سرزمین باشی وعربها به من تجاوز کنند. این را گفت و رفت. از ان روز نادر آنقدر از عربها قتل عام کرد که عربها به قصد عذر خواهی پیش نادر رفتند وگفتند دست از قتل عام آنان بردارد نادر گفت شرطی دارم آن هم این است که مردانتان روسری بر سر کنند ومانند زنان در کوچه بازار راه بروند.

چند سال از زمان نادر گذشته اما هنوز روسری دارند . ایرانی نیستی اگه به اشتراک نزاری

این روزها با گسترش شبکه های اجتماعی بازار شابعات داغ داغ است متن بالا در بین شبکه های اجتماعی در حال کپی / پیست است. اما این متن شایعه و کذب میباشد.

پاسخ شایعه

اعراب قرنها پیش از نادرشاه از چفیه استفاده می کرده اند!

۱- چنین ماجرایی در هیچ منبع معتبری یافت نشد!

۲- نادرشاه موسس سلسله افشاریه بوده و ولیعهد کسی نبوده است!

۳- در عصر نادرشاه، کشورهای عربی فعلی تحت سلطه امپراطوری عثمانی بودند و نادر نهایتا تا موصل در عراق پیشروی داشته و این نبردهای او نیز در عراق با ترکان عثمانی بوده نه اعراب!

۴- اعراب از قرنها پیش از نادرشاه چفیه را جهت جلوگیری از اثر آفتاب و حفاظت در برابر دانه های شن و خاک استفاده می کرده اند!

استاد دانشگاه امام حسین (ع): عرب چادر نداشت، از ایرانیان تقلید کردند / صدا وسيما گاهی مروج بی حجابیست

دکتر محمدحسین رجبی دوانی، عضو هيأت علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) می گوید: خيلی از بانوانی كه ما می بينيم حجاب را رعايت نمی كنند و يا پوشش های نامناسب دارند فطرتاً آدم های سالمی هستند اما چه كرديم؟ صدا وسيمای ما خود در برخی موارد مروج بد حجابی و بی حجابی است و دستگاههای فرهنگی ما كاری نكرده اند. وی معتقد است: این امر غلط است که گفته می شود چادر عربی بلکه عرب چادر نداشته است و آن را از ایرانیان آموختند و دریافتند و تقلید کردند.

*از نگاه تاریخ می توان گفت حجاب ابداع دین و یا شریعت خاصی است؟

حجاب در همه شرایع الهی و ادیان آسمانی به عنوان یک اصل، مورد تأکید قرار گرفته است و پیامبران الهی این مسئله مهم را به پیروان خود تأکید می کردند و به آن پایبند و مقید بودند؛ حجاب ابداع اسلام نیست بلکه در همه شرایع الهی بوده است منتهی متأسفانه به سبب اینکه ادیان الهی پیش از اسلام دچار تحریف و دگرگونی شد، خیلی از احکام و شرایع الهی در این ادیان مورد دگرگونی های عمیق قرار گرفت و حجاب هم یکی از آنها است.

اگر ما امروز در دستگاه پاپ و یا دستگاه متولیان مذهب یهود می بینیم بانوان بدون حجاب حضور دارند دلیل بر این نیست که شریعت آنها حجاب نداشته اند بلکه به خاطر تغییر و تحولی که در آیین است این طور عمل می کنند، به طور مثال حرام بودن شراب و شراب خواری در همه شرایع الهی بوده است ولی امروزه می بینیم در مذهب مسیح یک آداب مسیحی به نام نان و شراب وجود دارد که پدر روحانی نان را در شراب می‌زند و در دهان مؤمنین قرار می دهد و این امر به عنوان یکی از آداب مذهبی مسیحیت مرسوم شده است که این امر تحریف شده است.

اگر بخواهیم درک کنیم که حجاب سابقه دیرینه در ادیان الهی دارد شما نگاه کنید به خواهران کلیسا که با حجاب های بسیار قرص و محکم، آنطوری که منظور اسلام را تأمین می کند، دارند. این نشان دهنده آن است که حجاب وجود داشته ولی الآن برخی از خواهران کلیسا آن را رعایت می کنند و در سطح عموم نیست.

حتی عکس ها و نقاشی هایی که از حضرت مریم (س) از خود مسیحی ها از دیرباز تاکنون ارائه می دهند حضرت هیچ‌گاه بدون حجاب نیستند. حتی امروز که حجاب در مسیحیت معنایی ندارد باز هم تصاویر حضرت مریم (س) با حجاب است. هم اکنون در مذهب یهود، یهودیان متعصب و پایبند به شریعت حجاب را بسیار رعایت می کنند و ما شاهد هستیم که تصاویری از زنان محجبه یهود وجود دارد که مانند بسیاری از مسلمانان خیلی متعصب در عرب خود را پوشانیده اند و حتی مردانشان نیز برای آنکه زنان بی‌حجاب را نبینند چیزی بر سر خود می کشند که چشم آنان به زنان بی حجاب نیافتد. این مسائل مطرح شد تا بدانیم که حجاب در همه شرایع الهی وجود داشته است.

*مبحث پوشش در تمدن های بشری به ویژه تمدن ایران، بحثی ابداعی است یا وارداتی؟

اما در تمدن های مطرح بشری و تمدن های ماندگاری که حرفی برای گفتن داشته اند و اصالت دارند، حجاب نه تنها برای زنان بلکه برای مردان نیز متصور بوده است که شاید مبنای آن هم دینی بوده است هرچند ما سندی برای اثبات آن نداریم. در تمدن ایران باستان دوره هخامنشیان و پیش از آن مادها، زن به عنوان مظهر عفاف در پوشش بوده است و حتی مردان لباس آستین کوتاه و یا لباس بدن نما نمی پوشیدند و این نشان دهنده توجه به امر آداب اخلاقی در امر پوشش در فرهنگ و تمدن ایران بوده است.

به طوری که در سنگ واره ها و در حجاری ها که بر روی سنگ ها از ایران باستان موجود است ما تصویر زن را نمی بینیم تا چه برسد به اینکه زن بی حجابی را نشان دهد و این امر در دوره ساسانیان با جدیت بیشتری لحاظ می شود. در دوره ساسانیان در ایران به خصوص برای طبقات برتر جامعه، حجاب بانوان یک اصل بود و چادر به شکل امروز و برخلاف تصور بسیاری که آن را ابداع اسلام می دانند و متعلق به زمان مسلمان شدن ایرانیان از طرف اعراب فرض می کنند.

 چادر جز فرهنگ ایرانی بوده است و عرب ها چادر نداشتند در واقع ایرانی ها برای حفظ نوامیس خود از نگاه نامحرمان و به زعم آنها ناپاکان، پوششی که سر تا پای آنها را فرامی گرفت می پوشیدند. اما با ورود اسلام به ایران مسلمانان چادر ایرانی را مناسب تر از حجاب عربی تشخیص دادند. در مجموع تمدن های شرقی در قیاس با تمدن های غرب به مسئله حجاب توجه ویژه ای داشتند. در حراجی ویژه روسری شاپ می تواند انواع چادر ملی با طرح های مختلف را ببینید.

*با توجه به اینکه مهد اسلام جزیرة العرب بود بحث حجاب در میان اعراب چگونه است؟

در خصوص جزیره عرب که اسلام در آنجا ظهور کرده جهانی شد عربها به سبب اینکه در منطقه ای از لحاظ اقلیمی خشک و بد آب و هوا زندگی می کردند، به جبر لازم بود که نه تنها زنان بلکه مردان هم پوششی بر سر خود داشته باشند. چفیه ای که امروزه مرسوم است مردان عرب بر سر دارند به خاطر شرایط اقلیمی است حتی زائران ایرانی نیز هنگام تشرف به حج از چفیه و لباس بلند عربی و خرید شال طرح‌دار برای مصونیت از آفتاب سوزان استفاده می‌کنند.

بنابراین در عرب از دیرباز این وضع بوده است و می توان گذشته از شرایط اقلیمی تمدن های شرقی زن و مرد سر خود را پوشش می دادند البته این مسئله را نه تنها در ایران بلکه در هند، مصر، چین و بین‌النهرین که به تمدن های بزرگ شرق شناخته شده اند می بینیم. با توجه به اینکه معمولاً پوشش زنان و مردان متفاوت بوده است. پوشش زنان عرب به صورت یک لباس بلندی بود که تا پای آنها را فرا می گرفت و یک روسری بلند که تا کمر قرار داشت، منتهی جلوی صورت را نمی پوشاندند یعنی موهای آنها تقریباً پوشیده بود ولی صورت و گردنشان باز بود که این از دیرباز در زنان عرب وجود داشت.

*احکام مربوط به حجاب از چه زمانی به اسلام ابلاغ و وارد شد؟

با ظهور اسلام، می دانیم بسیاری از احکام به صورت تدریجی تشریع شد و به این صورت نبود که در ابتدا احکام مربوط به حجاب، غنا و شراب این گونه باشد. در خصوص شراب خواری باید گفت که ۱۷ سال از ظهور اسلام گذشته بود که حکم تحریم شراب آمد و به مردم ابلاغ شد، در خصوص حجاب نیز ابلاغ آن به دوره مدینه برمی گردد و در دوره مکه که ۱۳ سال پیامبر در آنجا حضور داشتند آیه ای در این رابطه نداریم.

 ظاهراً حکم حجاب ۱۵ الی ۱۶ سال از ظهور اسلام نازل شد و دلیل آن مزاحمتی بود که برای زن مسلمان به سبب اینکه گردنش پوشیده نبود و به سبک قدیم در جامعه حاضر می شد نازل شد و زنان موظف شدند که گردن و گوش خود را بپوشانند و گردی صورت آنها مجاز است، اما برای مردان حکمی صادر نشد. این نشان می دهد زن قبل از نزول این آیه حجابی مانند مردان که چفیه بر سر داشتند که آن را به پشت سر می انداختند اما با نزول این آیه ملزم شدند که با دنباله روسری خود روی سینه و گردن خود را بپوشانند.

اما بعد از ورود اسلام به ایران عرب های مسلمان هنگامی که حجاب برخی از زنان ایرانی از طبقات بالا را در غالب چادر دیدند مجذوب این نماد فرهنگ ایران شدند و چادر را از ایران تقلید کردند لذا این امر غلط است که گفته می شود چادر عربی بلکه عرب چادر نداشته است و آن را از ایرانیان آموختند و دریافتند و تقلید کردند. البته ناگفته نگذاریم که شخصیت بزرگوار و عظیم الشأنی همچون صدیقه طاهره حضرت فاطمه (س) برخلاف عرف زمان خود که مطرح شد تقریباً پوششی همچون چادر ایرانی را داشتند.

زیرا شنیده ایم که حضرت زهرا (س) هنگامی که از خانه خارج می شدند پوششی داشتند که از سر تا پای مبارکشان پوشیده بود به طوری که کفش های ایشان دیده نمی شد و این پوشش خاص حضرت و دخترانشان بود در واقع این فرهنگ عرب نبود بلکه این بزرگواران که ناموس الهی بودند خود را مقید می دانستند که کاملاً پوشش داشته باشند و متفاوت از بقیه مردم در جامعه حاضر شوند.

*مطابق نظر شریعت مقدس اسلام و احکام وضع شده حجاب بر چه کسانی واجب بود؟

در اسلام حجاب برای زنان آزاد واجب بود و بر کنیزان حجاب واجب نبود و اهل ذمه نیز با توجه به شریعت تحریف شده خود که حجاب از ضروریات آنها نبود، ملزم نبودند که حتماً با حجاب بروند ولی عرف جامعه ایجاب می کرد آنها هم این رعایت را داشته باشند.

اما اگر کنیز و یا اهل کتابی بدون حجاب در جامعه رفت وآمد می کرد جرم محسوب نمی شد این وضعیت حجاب کم و بیش در جوامع اسلامی رعایت می شد تا نفوذ استعمار به ممالک اسلامی؛ البته ناگفته نماند که در ملاعام همیشه ظاهر رعایت می شد و زنان با پوشش در جامعه تردد داشتند به طوری که محتسب ها ومأموران امربه معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی در امور، خلاف شرع را کنترل می کردند از جمله حجاب.

*در حافظه تاریخ در چه زمانی با معضل عدم رعایت حجاب مواجه هستیم؟

در دربار خلفای جبار و فاسد و شاهان ستمگر بحث حجاب رعایت نمی شد به خصوص در محافل بزم و شادی حتی از زنانی که در قالب رقاصه و نوازشگران به صورت بی حجاب داشتند استفاده می شد که حساب آنها از کلیت جامعه جدا بوده است هر چند برخی از اشراف و اعیان بی قید و بند آنها هم به تبع حاکمان جور و سلاطین ظالم عمل می کردند اما نمود بیرونی نداشت و در سطح جامعه حجاب رعایت می شد.

از مرحوم پدرم (رضوان الله علیه) شنیدم که ایشان به منبعی برخورد کرده اند که متأسفانه فرصت پرسش در این باره برای من پیش نیامد مبنی بر اینکه در زمان خلافت امیرالمؤمنین (ع) ایشان نسبت به عدم غیرت برخی از مردم کوفه در رعایت نکردن کامل حجاب توسط برخی زنان آنها گلایه داشتند و این نشان می دهد که بعضاً کسانی وجود داشته اند که این مسئله را رعایت نمی کردند که آن حضرت دلیل آن را بر بی غیرتی مردان آنها می دانستند و گلایه داشتند که چرا از خود غیرتی نشان نمی دهند.

اما به طور کلی تا قبل از نفوذ استعمار به ممالک اسلامی حجاب کم و بیش در جوامع اسلامی رعایت می شد حتی دورانی که مسلمانان تا اعماق اروپا پیش رفتند زنان مسلمان حجاب داشتند. هرچند که مسیحیان مقهور توسط مسلمین در امر حجاب و مسائل شرعی رعایت نمی‌کردند ولی متأسفانه با تسلط استعمار غرب و مسیحیت بر جوامع اسلامی ما می بینیم که این پدیده شوم کم کم در کشورهای اسلامی رخ می نماید.

به طور مثال در یک جا مانند ترکیه مصطفی پاشا معروف به آتاتورک که با جنایتی که نسبت به ارزش های اسلامی کرد رسماً کشف حجاب کرد و حجاب را از سر زنان ترکیه برداشت، لباس روحانیت را ممنوع اعلام کرد و شرایع دینی را از سطح جامعه ترکیه زدود و به تقلید از او کسی مانند رضاخان در ایران این جنایت و خباثت را از خود نشان داد.

اما در سایر کشورهای اسلامی ما نداریم که به صورت رسمی حاکمان با مقوله حجاب به معارضه و دشمنی بپردازند و در اثر تساهل و خودباختگی در مقابل استعمار و عدم کارآیی علما در کشورهای عربی و اسلامی پدیده شوم بی حجابی قبه خودش را در این مناطق از دست داد.

غیر از عربستان که آن هم به تصور بنده از روی ناچاری و به سبب اینکه حاکمیت حرمین شریفین را دارند مجبورند ظاهر را رعایت کنند ولی در بقیه کشورهای عربی و اسلامی امر حجاب الزامی و اجباری نیست همان طور که شاهدیم در عموم این کشورها متأسفانه سایر محرمات هم مباح است مثل خرید و فروش مشروبات الکلی و مراکز فساد و فحشا که امری قانونی و عادی تلقی می شود و متأسفانه در کشورهای اسلامی این روند وجود دارد.

در افغانستان نیز که مردان آن تعصب شدیدی داشته اند امروز می بینیم که بعد از اشغال آن توسط آمریکا و غرب زنانی در مجلس افغانستان حضور پیدا می کنند که فاقد حجاب و یا بدحجاب هستند و خرید روسری ابریشم رواج یافته است. در حالی که افغانستان اینگونه نبود و این ها تأثیرات سلطه استعمار بر جوامع اسلامی است.

*در چه مقطع تاریخی تمدن اسلامی بر تمدن های بیگانه غلبه کرد و تا چه زمان توانست این رویه را حفظ کند؟

در تاریخ داشته ایم که وقتی تمدنی مغلوب بر تمدن دیگر شود اگر از نظر بن مایه های فرهنگی قوی نباشد به سرعت تحت تأثیر فرهنگ تمدن غالب قرار می گیرد اما اگر بن مایه های تمدنی نیرومندی داشته باشد حتی اگر از نظر نظامی و سیاسی مغلوب باشد می تواند از نظر فرهنگی بر قوم و تمدن غالب، چیره شود.

ما نمونه آن را در جنگ های صلیبی شاهد هستیم در جنگ های صلیبی می بینیم که غربی های متجاوز در قلمرو اسلامی از نظر سیاسی و نظامی پیروز شدند و جنایات فراوانی را انجام دادند و بخشی از دارالاسلام را اشغال کردند ولی از لحاظ فرهنگی مبهوت فرهنگ غالب اسلامی شدند و این ها سعی کردند خود را متمدن نشان دهند نه تنها در سبک زندگی بلکه به طور خاص در سبک پوشش از مسلمانان تقلید کردند یعنی صلیبی های حاکم برای آنکه در مناطق اشغالی مسلمین نشان بدهند که دارای فرهنگ و تمدن هستند خود را شبیه مسلمانان نشان دادند و به این وضع افتخار می کردند.

همین امر را ما در اسپانیای اسلامی داریم وقتی مسلمانان در آنجا وارد شدند هم از نظر سیاسی-نظامی و هم از نظر فرهنگی غلبه پیدا کردند منتهی متأسفانه به سبب وجود حاکمان فاسد اموی و وابستگان آنان که به دنبال عیاشی و هرزگی خود بوده اند تلاش نکردند این فرهنگ غالب اسلامی دوام پیدا کند.

از طرفی همچون این فرهنگ اسلامی دست و پای خودشان را برای بی بندوباری می بست سعی نمی‌کردند این فرهنگ را ترویج کنند و می خواستند از وجود مسیحیانی که مقید به این قیود اسلامی نیستند در جهت عیش و نوش خود بهره ببرند با این حال اسلام در اسپانیا و آندلس ۸۰۰ سال استقرار دارد. در حقیقت این غلبه خودش را نشان داده است و امروزه ما شاهد آن هستیم که بیشترین درآمد کشور پرتغال و اسپانیا به سبب باقی ماندن تمدن و فرهنگ اسلامی در قالب معماری پرشکوه و خیره کننده ایست که غربی ها از آن محروم بوده اند.

امروزه توریسم اسپانیا و اروپا مدیون آثار اسلامی است و این نشان دهنده غلبه فرهنگی اسلام و مسلمانان بر آنها است. اما اینکه استعمار چگونه توانست وارد شود، باید گفت بن مایه های اسلام قوی بود و شما می بینید که مسیحیان در غالب گروه های تبشیری به اتکای قدرت نظامی- سیاسی استعمار انگلیس، فرانسه و اسپانیا وارد ممالک اسلامی شدند غلبه و سلطه پیدا کردند و استقلال مسلمانان را از بین بردند و تا زمانی که درد دین در بین مسلمانان وجود داشت و گاهاً علمایی پرچم جهاد در مقابل این استعمار را به دست می گرفتند.

 با آنکه استعمار به لحاظ نظامی- سیاسی چیره بود ولی از نظر فرهنگی نتوانستند غالب شوند در حالی که در آن مقطع زمانی فرهنگ غرب در دوره استعمار به خاطر انقلاب صنعتی و رنسانس که در اروپا به وجود داشت آنها دارای فناوری و صنایعی بودند که مسلمانان فاقد آن بودند که آنها با این نقاط و جنبه های برتر می توانستند مسلمانان را مقهور خودشان کنند ولی مسلمانان چون درد دین داشتند در مقابل تهاجم فرهنگ ایستادگی کردند.

*حربه استعمار برای مقابله با اسلام و ایجاد یک استیلای فرهنگی در جوامع اسلامی چه بود؟

متأسفانه از زمانی که استعمار حاکمان وابسته به خود را به شیوه استعمار نو را به جای استعمار کهنه روی کار بیاورد موفق شد زیرا تا موقعی که استعمار غرب مستقیماً بر مسلمانان حکومت می کرد مسلمین درد دین داشتند و هر چند به جهت سلطه سیاسی مقهور و مغلوب شده بودند ولی از لحاظ فرهنگی اجازه نمی دادند که گروهای تبشیری مسیحی بتوانند موفق شوند و بر فرهنگ آنها تأثیر بگذارند.

اما از زمانی که استعمارگران متوجه شدند که اینگونه استعمار مستقیم نتیجه ای جز قیام ها و شورش ها و انقلاب ها ندارد روش خود را عوض کردند و از حاکمان محلی ولی وابسته به خودشان استفاده کردند و موفق شدند که از لحاظ فرهنگی پیش بروند آن هم به وسیله مسلمان نمایان خائنی که بر مسلمین توسط استعمارگران حاکم شده بودند.

مثلاً در مصر می بینیم که تجددگرایی و غرب زدگی از زمانی است که حاکمانی وابسته و متمایل به غرب و به ظاهر مسلمان و عرب بر آنها حاکم شد تا قبل از آن استعمار در مصر موفق نیست ولی از زمانی که این حاکمان وابسته و خائن روی کار آمدند این ها زمینه غلبه فرهنگی غرب را فراهم کردند.

در ترکیه هم آتاتورک توانست این کار را انجام دهد و در ایران نیز ما شاهد هستیم که از مدت ها قبل استعمار انگلیس، روس و فرانسه نفوذ دارند ولی هرگز نتوانستند فرهنگ غرب را به ایرانیان تحمیل کنند ولی تا زمانی که رضاخان می آید و وظیفه‌ای را که اربابانش به آن واگذار کرده اند به عهده می گیرد و بی حجابی را رواج می دهد و متأسفانه به دلیل ظاهر دین دار او در ابتدا از جانب علما برخورد لازم و کافی صورت نمی گیرد.

هر چند مقاومت هایی مانند مسجد گوهرشاد پیش آمد ولی این حرکات فراگیر نبود علمای ما در آن مقطع دچار یک انفعالی شده بودند که رضاخان موفق شد سیاست استعماری را پیش ببرد این در حالی است که در دوره قاجار می بینیم که وقتی توتون و تنباکو که حجاب در قیاس با مسئله آن یک واجب است.

غربی ها می خواهند از طریق ناصرالدین شاه کنترلش را در ایران به دست بگیرند با یک اقدام میرزای شیرازی کاسه و کوزه استعمار و ناصرالین شاه به‌هم می‌ریزد زیرا در آنجا استعمار خود مستقیم وارد شده است و عکس العمل علما نتیجه می دهد ولی از زمانی که این کار توسط خود حاکمیت جور و به ظاهر مسلمان صورت می گیرد موفق می شود، دلیل این است که در کشورهای اسلامی هم جاری و ساری است.

*با توجه به اینکه شکل تازه ای از استعمار فرهنگی در جهان به وجود آمده است به نظر شما لزوم توجه به لباس بومی و طراحی آن متناسب با فرهنگ ایرانی تا چه اندازه اهمیت دارد؟

اگرچه فرهنگ ما و نمادهای فرهنگی ما به خصوص در دوره سیاه پهلوی به شدت آسیب دید و بی حجابی رواج پیدا کرد، اما با این حال چادر سابقه کهن و دیرینه ای دارد و این پوشش به عنوان یک لباس ملی برای زن ایرانی وجود دارد که او در سطح جهان با همین پوشش ملی و مذهبی خود شناخته می شود.

یعنی چادر بهترین نماد پوشش زنان ایرانی است و ما نباید بگردیم و چیزی به عنوان برای زن ابداع کنیم. حتی آنچه به عنوان روپوش مطرح شده است به غلط در لفظ غربی مانتو شناخته شده است و اصالتاً ایرانی است. در اسناد این پوشش بلند وجود دارد که با روسری تکمیل می شود و این هم می تواند صورت دیگری از پوشش ملی با ویژگی های خاص و منطبق با فرهنگ دینی باشد.

بنده تصورم این است که ما بیشتر در پوشش مردانمان دچار مشکل هستیم. یعنی پوشش مردان ما است که هیچ رنگ و بوی ملی و مذهبی ندارد این کت و شلواری که متأسفانه بر تن من و امثال ما است خودش برگرفته از یک واژه انگلیسی است. در ایران قدیم و تا اواسط دوره قاجار ما چیزی به اسم کت نداشتیم.

اینها نفوذ فرهنگ غرب بود البته تا پایان دوران قاجار کتی که وارد شده بود، داشت بومی می‌شد یعنی کت و شلوار ایرانی متفاوت بود با آنچه که در غرب وجود داشت هر چند از نمونه خارجی خود الگو گرفته بود ولی کلاهی که ایرانی ها بر سر می گذاشتند با کلاه غربی متفاوت بود. در دوره بعد متأسفانه رضاخان ملعون خواست هر بعد مذهبی را لباس مردان و زنان ما بزداید.

لذا ما اکنون در پوشش مردان بیشتر مشکل داریم که ایجاب می کند با توجه به سابقه لباس های ملی ایرانی از قبل و بعد اسلام و با توجه به تحولات جامعه در طول تاریخ تا به امروز، لباسی برای مردان طراحی کنیم با این ویژگی ها که لباس نباید مانع کار و فعالیت شود و باید لباسی متناسب با ویژگی های گفته شده بازتولید شود که ما با لباس ملی خود در سطح جهانی شناخته شویم.

*آیا بعد از پیروزی انقلاب هم اقدامی در این زمینه صورت نگرفت و باز به رویه قبل در خصوص ملی پیش رفتیم؟

من متأسفانه از یکی از مسئولین شنیدم که ما در یک مجمع جهانی حضور پیدا کردیم که غیر از کشورهای غربی و سایر کشورها از آسیا و آفریقا حضور داشتند این کشورها با اینکه مستقیم تحت سلطه استعمار بودند ولی با لباس محلی و ملی خود آمده بودند ولی ما ایرانی ها که هیچ گاه مستقیماً مستعمره نشده بودیم یعنی حاکمان انگلیسی و روسی برما حکومت نکرده اند، به علت خیانت رضاخان چیزی به نام لباس ملی نداریم که آنجا و در سایر مجامع خود را با آن لباس نشان دهیم.

ما تصور کرده ایم که اگر کروات را حذف کنیم و یا یقه را از پیراهن های مردانه برداریم این مدل ایرانی اسلامی می شود. در حالی که کت و شلوار کماکان خودش غربی است هر چند که در فرهنگ سیاسی ما بعد از انقلاب رایج شد پیراهن هایی بدون یقه ای که دیگر نمی شود در آن کروات زد اما کت و شلوار لازمه اش کروات است.

به خاطر اینکه ما نمی توانیم کت و شلوار را بپذیریم و این یکی را حذف کنیم همان طور که کروات ما می تواند نماد غرب و غرب گرایی باشد کت و شلوار هم نماد همین موضوع است؛ حال چگونه است که ما این را حفظ کرده ایم و دیگری را حذف ما باید به سویی برویم که لباسی ملی متناسب که در سطح جهان درخشش داشته باشد ایجاد کنیم تا از این منظر حاصل انقلاب را بتوانیم در قالب پوشش ارائه دهیم.

*آیا در روزهای پیروزی انقلاب تدبیری برای مقابله با بی حجابی برجای مانده از حکومت پهلوی صورت گرفته؟

اين معضلی كه ما امروز با آن مواجهه هستيم دلايل متعدد و متفاوتی دارد. انقلاب وقتی پيروز شد برخلاف آنچه متصور می شود اين گونه نبود كه بعد از پيروزی فرمانی داده شده باشد وحجاب الزام و اجباری شده باشد. شما وقتی به آرشيو روزنامه ها و مجلات اول انقلاب هم نگاه كنيد چيزی به عنوان حجاب قانونی پيدا نخواهيد كرد. جالب آنجاست وقتی انقلاب پيروز شد بسياری از بانوانی كه بی حجاب بودند خود به خود حجاب را انتخاب كردند.

ما در راهپيمايی های دوره انقلاب زنان بی حجاب بودند که وقتی می خواستند به راهپيمايی بيايند بدون اينكه كسی به آنها بگويد خودشان با حجاب به راهپیمایی می آمدند یعنی خود اين زنان بدون فشار و تحكم حجاب را پذيرفته بودند البته باید یادآور شد تا مدت زمانی كه زنان فاقد حجاب بودند خود تا حدودی ولو ناقص این مسئله را رعايت می كردند. اما از همان آغاز انقلاب بنده به خوبی يادم هست مسئله حجاب بعد سياسی پيدا كرد.

جالب است بدانيد تا مدتها بعد از پيروزی انقلاب گوينده های تلويزيون بدون حجاب بودند. بعداً امام دستور دادند كه چون سيمای جمهوری اسلامی است اين بانوان ملزم به رعایت حجاب هستند. ولی در مجموع در سطح جامعه بی حجابی وجود داشت. بنده فراموش نمی كنم سال ۶۰ مرحوم پدرم (رضوان اله تعالی) می خواستند حج بروند، همراه ايشان به اداره گذرنامه رفتم در اداره گذرنامه كه متعلق به پليس بود بانوان پليس بدون حجاب داشتيم.

در سال ۶۰ من خود به خاطر دارم كه زنانی بودند كه به عنوان نیروهایی در اداره گذرنامه بدون حجاب مشغول فعالیت بودند يعنی در آن سالها اجبارو الزامی برای حجاب صورت نگرفته بود. منتهی بعد از حوادث سهمگينی که در ۷ تير و ۸ شهريور پديد آمد، گروهكهای منحرف و فاسد وضد دينی به عنوان دهن كجی به شعائر دينی سعی می كردند اين بی حجابی را زنده نگاه دارند، شناخته و منهدم شدند و در عرصه سياسی و اجتماعی رانده شدند و خود به خود جامعه پذيرفت كه بايد حجاب را رعايت كند.

*آیا حرکات خودجوش و مردمی در قبال بی حجابی در همان سالها صورت گرفت؟ دولتمردان ما چه اقداماتی انجام دادند؟

بله من فراموش نمی كنم قبل از آنکه گروههای منحرف ازبين بروند بالأخره در كشور هرچند خيلی محدود و كم شمار ولی كسانی بودند كه بر اثر جهل و وابستگی و بی شخصيتی، هوادار رژيم منحوس طاغوت بودند و بارها می آمدند در مقابل صدا و سيما بدون حجاب نسبت به اینکه چرا گفته شده در صدا وسيما زنان بايد حجاب داشته باشند، البته كسی هم كاری به آنها نداشت.

بله گروهی از مردم حزب الهی می رفتند و در مقابل‌شان شعارهايی عليه آنها می دادند اما اينكه بخواهند بر آنها سخت بگيرند و فشار بياورند وجود نداشت. بنده به خوبی يادم هست بعد از جریان ۷ تير و ۸ شهريور در سال ۶۰ ديگر جامعه مسئله حفظ حجاب را پذیرفت، در آن مقطع در زمان جنگ بوديم و جو معنوی آن زمان سبب می شد خود مردم به زنان بی حجاب با نگاه خشم آلود و نفرت انگيز بنگرند ولی دولت و حكومت با وجود بسترهای مناسب ایجاد شده هيچ اقدامی در این مورد نكرد.

خود مردم و جامعه نمی پسنديد و لذا آن افراد اگر هم مايل به حفظ حجاب نبودند برای آنكه از خشم و نفرت عمومی خود را دور كنند حجاب را پذيرفتند.  منتهی دشمن فعال بود و نمی خواست اين ارزشها در جامعه ما دوام پيدا كند و در حقيقت نهادينه شود. در آن زمان تهاجم فرهنگی را در قالب فيلم های ويدئويی و نوارهای مبتذلی كه وارد و هنوز هم دست به اقداماتی می زند به طوریکه در مقطعی وارداتی بدون هیچ دشواری به جامعه تزریق کردند و این ناشی از كوتاهی مسئولان فرهنگی ما، و قانون گذاران ما است.

من فراموش نمی كنم؛ جنگ بود هر روز شهدايی می آوردند برای تشيع و احساسات عمومی جريحه دار بود، برخی خود فروختگان چه مردان و چه زنان برای دهن كجی كردن به ارزشهای اسلامی و دينی يك بد حجابی‌های مختصر نه مانند حالا، و يا مردان هرزه ای كه مثلاً نوار مبتذلی و يا حركات سخيفی از خود نشان دادند، دیده می شد كه البته بسيار محدود بود.

بچه های حزب الهی و امت حزب الله در مقابل اينها كه برايشان قابل تحمل نبود موضع می گرفتند ولی متأسفانه مسئولان قضايی و اجرايی اينها در اين ارتباط اقدامی نمی‌كردند و اگر بچه های حزب الهی می آمدند به صحنه و تظاهراتی می خواستند بكنند، با اينها برخورد می شد و دستگير مي‌شدند.

بارها بچه هايی كه از جبهه برگشته بودند و برای مرخصی آمده بودند و نمی توانستند صحنه‌هایی از بد حجابی از بی قيدی پسران لاابالی را ببينند و تظاهرات كرده بودند و وزارت كشور ما در همان موقع حكم به برخورد با بچه های حزب الهی را داده بود و آنها را دستگير كردند و به زندان انداختند، به خوبی يادم است وزير وقت كشور مصاحبه ای كرد و به صراحت گفت ما هيچ قانونی برای مقابله با بد حجابی و برای مقابله با منكرات نداريم ولی برای مقابله با بچه حزب الهی هایی كه تظاهراتشان مجوز ندارد قانون داريم چون تظاهرات غير قانونی بوده ما با اينها برخورد می كنيم. يعنی خواسته يا ناخواسته به اينها نشان دادند كه شما می توانيد فسق و فجور داشته باشيد و كسی با شما برخورد نمی كند حتی اگر كسی آمد و با شما برخورد كرد ما او را می گيريم يعنی يك حاشيه امنی برای اينها ايجاد كردند.

*ریشه معظلات ایجاد شده در مردم بود یا در دولتمردان، در نهایت این معضلات تا کجا پیش خواهد رفت؟

برای ريشه يابی كه چرا بی حجابی اين طوری شد جامعه اين گونه نبود، بايد گفت، فراموش نمی كنيم وقتی در نماز جمعه امام جمعه وقت آمد و گفت شما اگر يك فسقی را از يك مرد و زنی در كنار خيابان ديديد، حق برخورد با آنها را نداريد، بلكه بايد يك پارچه ای بكشيد تا ديگران فسق آنها را نبينند؛

ممكن است حكم شرعی يك چنين چيزی باشد ولی وقتی بدون تعقل و بدون در نظر گرفتن شرايط آن را اعلام می كنيد آن فرد فاسد در جامعه احساس امنيت می كند زیرا مطابق صحبت این امام جمعه شما تا ۴ نفر شاهد نيايد و آن را در چنين حالتی عيناً نبينند نه تنها با من برخورد نمی شود بلكه اگر سه نفر باشند كه شهادت داده باشند خود آنها را می‌گيرند و شلاق می زنند.

يا وقتی كه در نماز جمعه امام جمعه ای يكی از خطبه هايش را برای كوبيدن بچه‌های حزب اللهی اختصاص داد كه چرا این افراد نسبت به اين مسائل حساسند؛ و توهين و تحقيری نبود كه به حزب الله نكند و با تعابيری چون اين اوركت پوشهای متحجر با كفشهای پاشنه خوابيده و ريشهای آن چنانی سعی در تحقیر آنها داشت و با تعبيری اين گونه كه شما چه كار داريد به اين مسائل كه در سطح جامعه می بينيد و حق برخورد با آن را نداريد،

همین امر جسارت متخلفین را بیشتر می کرد زیرا متخلفان از يك طرف می ديدند كه مسئولان مربوطه كاری به كار آنها ندارند و از طرفی هم اگر مردم خود جوش به مقابله برمی‌خيزند توی سر آنها زده خواهد شد، فراموش نمی كنم بارها در كوچه و خيابان می رفتيم اگر زنی بد‌حجاب بود تا يك مردی را با سيما و چهره مذهبی می ديد بدون آنكه چيزی بگويد فوراً روسری خودش را تنظيم می كرد و موهايش را به زير روسری برده و حساب می برد

ولی مسئولان كار را به جايی رساندند كه با گستاخی فسق و فجور را مقابل مؤمنين انجام می دهند و حالا مؤمن است كه بايد سرش را به پايين بيندازد و نبيند و يا سكوت كند و يا اگر در تاكسی و يا وسيله عمومی ديگری نشسته آن پياده شود كه احساس غربت بكنند و نمی تواند با آنها مقابله كند. من عامل مهم اين قضيه را خيانت و كوتاهی و عدم داشتن برنامه از سوی مسئولان مربوطه در سالهايی كه گذشته می دانم.

وقتی بچه های حزب الهی اعتراض می كردند می گفتند بايد كار فرهنگی كرد. هم جلوی نهی از منكر بچه ها را گرفتند و هم خودشان كه متولی امر بودند كاری نمی‌كردند. فراموش نمی كنم در دوران جنگ بود وزير كشور در برابر اين اعتراضات عمومی تقصير را برگردن قوه قضائيه می انداخت كه قوه قضائيه با اين قضايا برخورد نمي كند؛ قوه قضائيه هم مجلس كه مجلس را مقصر می دانست و تقصیر را به گردن مجلس می انداخت که مجلس قانونی برای ما در اين باره وضع نكرده است.

بنابراين اين طور كوتاهی كردند و از طرفی با داشتن تشكيلات عريض و طويلی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبليغات اسلامی، دفتر تبليغات اسلامی قم و …. چندين مرجع ديگر متأسفانه هيچ اراده‌ای در كار نبود كه بيايند و اين مسئله ای كه در آن زمانها قابل كنترل و هدايت بود برايش تدبيری بينديشند و آن را رها كردند، دشمن هم به شدت از اين موضوع استفاده كرد.

اگر دشمن آن موقع با ۴ تا فيلم ويدئويی تهاجم فرهنگی را آغاز کرد امروزه صدها شبكه ماهواره ای و سايتهای غيراخلاقی و غيره مسئولیت تبلیغ برای آنها را دارند و شما ببينيد در خصوص ماهواره ها اين سياست يك بام و دوهوا چيست كه ما داريم؟! از يك طرف رسماً اعلام می كنند كه داشتن ماهواره و … ممنوع است و غير قانونی است و از طرفی بدون آنكه كنترل كنند به طور وفور ماهواره وارد می شود و خيلی ها دارند از اين راه ارتزاق می كنند و ماهواره نصب می كنند.

حتی شما بنگاه می رويد به صراحت می گويند اين خانه دارای آنتن ماهواره مركزی است، اينها مگر قابل كنترل نيست؟! كاملاً می شود برخورد كرد. اين در حالی است که این یک مسئله قابل كنترل است و عدم کنترل آن ناشی از اين كوتاهی مسئولان ذی ربط است از طرفی مسئولین این بهانه را داده اند که در مملكت برروی ماهواره و … باز است.

از طرفی هم رسماً اعلام می كنند كه داشتن ماهواره ممنوع است و خودشان در معرض انتقادات جهانی قرار داده اند كه مثلاً در ايران حاکمیت با اين خواسته های به حق مردم مقابله می کند و باید دید آیا در واقعیت با این امر مقابله شده است؟

*آیا این معظلات واقعاً غیرقابل کنترل است؟

متأسفانه ضربه ای كه مسئولان ذی ربط در اين عرصه وارد كردند باعث شد كه كار به جايی برسد كه به نظر می رسد حل مسئله ديگر قابل كنترل نيست؛ حال آنچه من معتقدم عزم و اراده و اعتقاد و باور در مسئولان ما باشد الآن هم اين مسئله قابل كنترل است. لازم است اين اشاره را داشته باشم که خيلی از بانوانی كه ما می بينيم حجاب را رعايت نمی كنند و يا پوشش های نامناسب دارند فطرتاً آدم های سالمی هستند اما چه كرديم؟

صدا وسيمای ما خود در برخی موارد مروج بد حجابی و بی حجابی است و دستگاههای فرهنگی ما كاری نكرده اند. قبل از انقلاب به سبب اينكه حكومت، حكومت جور بود خانواده ها در برابر آنچه حكومت مروج آن است موضع می گرفتند و كاری را كه حكومت می خواست نمی كردند.

انقلاب كه پيروز شد به لحاظ اينكه حكومت اسلامی است و روحانيت در رأس نظام قرار دارند خيلی از مردم خيالشان راحت شد كه هرآنچه در حكومت جمهوری اسلامی اجرا می شود اين ديگر عين اسلام است و ما به حكومت واگذار می كنيم لذا آن كنترل هايی كه خانواده ها قبل از انقلاب داشتند به اعتبار حاكميت جمهوری اسلامی برداشته شد.

حال اين كه كاری صورت نگرفته تا جنگ بود و جو معنوی در مملكت حاكم بود بدون آنكه مسئولان زحمتی بكشند حال و هوا اين طور بود ولی بعد از جنگ وقتی در دولت سازندگی به صراحت مردم را به ارزشهای غير معنوی، به مصرفگرايی به غرب زدگی سوق دادند و با بچه های حزب الهی مقابله كردند بايد انتظار داشته باشیم كه اين مسائل اوج نگيرد؟! وقتی مسئولين مروج چنين امری هستند می خواهيد پا نگيرد؟

ضمن اینکه روایات و احادیث در خصوص پوشش و احكام پوشش را ما تاكنون كجا و از چه طریقی تبيين كرده ايم؟! يك برنامه سمت خدايی است كه برنامه خوبی است ولی چقدر مخاطب دارد؟ این در حالی است که باید در يك ساعت خاصی اين برنامه ها در سطح مدارس و دانشگاهها به صورت مرتب از شبكه های مختلف، با يك سبك جذاب و تأثيرگذار اطلاع رسانی شود تا مردم بدانند.

من در نماز عيد فطری كه با عظمت در كشور ما به امامت رهبر انقلاب (حفظه الله تعالی) برگزار می شود بارها ديدم بانوان آمدند كه بدحجابند. اين خانمی كه آمده نماز عيد معلوم است كه روزه گرفته است و اينقدر اعتقاد دارد كه نماز عيد را بايد به جا بياورد و نظام راهم قبول دارد كه آمده نماز را پشت سر رهبری نظام می خواند! ولی اين تقصير مسئولان ماست كه نيامدند و برای ايشان تدبير كنند باید پذیرفت بحث حجاب در کشور ما مناسب نيست. يا در اين انتخابات اخير صحنه هایی از حضور زنان بدحجاب در پای صندوق رأی ديديم كه من خودم واقعاً تحت تاثير قرار گرفتم.

گزارشهايی كه نشان می داد خانمهايی كه حجاب آن چنانی نداشتند چنان با عشق و علاقه نسبت به رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) از نظام جمهوری اسلامی حرف می زد كه من متعجب شدم؛ يكی از آن بانوان گفت من را با اين سر ووضع نبينيد من عاشق اين نظام هستم و من وفادار به رهبری هستم. اينها نشان می دهد كه ما كوتاهی كرديم باید قبول کرد بخشی از جامعه هستند كه از ماهواره ها و ضد انقلاب خط می گيرند و عده ای هم در زمان پيغمبر (ص) بودند که عناد داشته و بی بند و بار بودند.

ما دوره رسالت پيامبر (ص) فعل شنيع را می بينيم كه اجرا شده و پيامبر (ص) سنگسار می كند يعنی در حكومت پيامبر هم استثناء ها وجود دارد ولی اصل قضيه اين است كه ۳۴ سال از انقلاب گذشته نه قوه های ما نه مراكز فرهنگی ما و نه دولت های ما متأسفانه در هيچ يك از دولتها در اين عرصه از خودشان اراده نشان ندادند كه به اين مسئله مهم باور دارند و می خواهند اين را حل بكنند.

اين درد اصلي است. اگر ما به اين سمت و سو برويم كه اراده در كار باشد. قابل حل است و اين كار به آن جايی نمي رسد كه برخی از كانديداهای ما در ادواری كه گذشت و حال، برای آنكه رأی جمع كنند؛ مثلاً در اين زمينه بگويند كه ما گشت ارشاد مخالفيم و نبايد به جوانان به خاطر حجابشان ايراد گرفت! ببينيد چقدر جای تأسف است كه كار به جايی می رسد كه برای رأی جمع كردن بايد بيايند نسبت حجاب و عفاف بی توجهی نشان بدهند و تصور كنند جامعه ما اين چيزها رامی طلبد.

دفتر توزیع : گلستان – مینودشت

تلفن پشتیبانی: 09117070701

ایمیل پشتیبانی: info@rosarishop.com

دکمه بازگشت به بالا