تبدیل واحدهای ارزی
نرخ تبدیل دلار آمریکا به یورو
نرخ تبدیل دلار آمریکا به یورو امروز شنبه 18 فروردین 1403 برابر 0.923 است. یعنی 1 دلار آمریکا برابر است با 0.923 یورو. نرخ تبدیل دلار آمریکا به یورو دیروز 0.922 بود.
آمار مربوط به تبدیل دلار آمریکا به یورو
سه ماهه | یکماهه | |
0.912 | 0.914 | کمترین |
0.933 | 0.930 | بیشترین |
0.922 | 0.921 | میانگین |
0.005 | 0.005 | انحراف معیار |
نرخ تبدیل چیست و چگونه محاسبه می شود ؟
نرخ تبدیل ارز، قیمت ارز یک کشور بر حسب ارز کشور دیگر است . مبادلات بین المللی به شکل پول رایج و معتبر کشوری که معامله با آن انجام شده است صورت می گیرد و نرخ ارز رابطه تعریف شده برای پرداخت ها در این مبادله و عددی است که ارزش پول کشوری را برحسب پول کشوردیگر درزمان معین نشان می دهد. بنابراین نرخ تبدیل هر ارزی نسبت به ارز کشور دیگر تعیین می شود و برای محاسبه آن همواره به جای یک ارز، یک جفت ارز خواهیم داشت .نرخ درهم درمقابل دلار یا نرخ دلار در مقابل ین و …
به عنوان مثال عبارت EUR/USD = 1.5750
نشان دهنده نرخ یورو (ارزش برابری) نسبت به نرخ دلار آمریکا است و بدین معنی که در حال حاضر ارزش ۱ واحد از پول طرف اول (یورو) معادل ۱٫۵۷۵۰ از پول طرف دوم (دلار آمریکا) می باشد .
در اغلب بازارهای ارزی دنیا به علت تسلط دلار به عنوان ارز قوی، نرخ دلار به عنوان پایه و پول ملی به عنوان متغیر نسبت به آن محاسبه می شود . در اکثر سایت ها و اپلیکشن ها داخلی ابتدا تمامی نرخ ها بر اساس نرخ تبدیل به دلار تبدیل شده و در نهایت مبلغ نهایی best currency exchange toronto با توجه به نرخ روز بازار به ریال تبدیل می شود.
بازار ارز
به گفته «ریمون بار» بازار به معنی تجمع گروهی از مصرف کنندگان است که دارای نیازهای مشترکی بوده و وسیله پرداخت معینی را نیز در اختیار داشته باشند این تعریف در مورد بازار ارز هم صادق است . نقش بازار ارز تعیین نرخ ارز و تبدیل ارزها به یکدیگر بوده و خریداران ارز (وارد کنندگان و بازرگانان، جهانگردان، دانشجویان مقیم خارج و …) را به فروشندگان ارز ( شرکتهای خارجی، صادر کنندگان، سفارت خانه ها و … ) و دولت بعنوان عمده ترین خریدار و فروشنده ارز نزدیک می نماید . در بازار ارز هریک از فعالان بازار از جمله شرکتها و بانکها نیز خود روزانه به ارائه نرخ ارز براساس داراییهای خود میپردازد.
عوامل موثر بر نرخ تبدیل ارز
عوامل مؤثر بر نرخ ارز میتوانند نرخ تبدیل ارز را نیز تحت تأثیر قرار دهند. در ادامه به توضیح برخی از این عوامل خواهیم پرداخت.
نرخ تورم
تغییرات و نوسانات در میزان نرخ تورم بازار میتواند تاثیرات قابل توجهی بر نرخ تبدیل ارزها داشته باشد. ارز یک کشور که نرخ تورم کمتری نسبت به کشور دیگر دارد، ارزش بیشتری نسبت به کشور مقابل پیدا میکند. در کشوری که در بلند مدت تورم بسیار کمی را تجربه کرده است، به طور معمول ارزش ارز رسمی آن کشورکاهش چندانی نمییابد. اما در کشوری که سالها و دهههاست که با تورم دست و پنجه نرم میکند، کاهش شدید نرخ ارز یکی از پیامدهایی است که مردم آن کشور به حتم خواهند دید.
نرخ بهره
تغییر در نرخ بهره نیز روی ارزش ارز و نرخ تبدیل آن به دلار تاثیر خواهد گذاشت. بایستی بدانید نرخ بهره و نرخ تورم وابسته به یکدیگر عمل میکنند. افزایش نرخ بهره به طور معمول موجب میشود ارزش ارز یک کشور افزایش یابد، زیرا که نرخ بهره بالا سود بیشتری به وامدهندگان میدهد. بنابراین سرمایه خارجی جذب میکند و در نهایت اثر خود را در نرخ تبدیل ارز میگذارد.
مبادلات خارجی
وضعیت مبادلات خارجی یک کشور شامل میزان معاملات و درآمد از سرمایهگذاری خارجی است. جریان ارز از راه صنعت توریسم، مبادلان بینالمللی، تبادل سفته و سرمایهگذاری خارجی تاثیر مستقیمی بر نرخ تبدیل ارزها دارد.
شرایط سیاسی
تحولات سیاسی و بیثباتی در رویدادهای جهانی تاثیری منفی بر اقتصاد یک کشور دارد. ظهور یک جناح سیاسی یا تغییرات در سیاستهای دولت میتواند نرخ ارز را تحت تاثیر خود قرار دهد.
به طور کلی هر تغییری در هریک از عواملی که توضیح دادیم میتواند بازار ارز را به طرز قابل توجهی تحت تاثیر قرار دهد و تعادل آن را به هم بزند.
نظام بینالمللی ارزی
– قبل از جنگ جهانی اول
این نظام (نظام بینالمللی ارزی قبل از جنگ جهانی اول) دارای مشخصه نرخ ثابت ارز بود. ارزش هر کشور بر اساس این نظام بر مبنای رابطه معینی با طلا ثابت شده بود؛ مثلا اگر هر اونس طلا مساوی ۳۵ دلار و از طرف دیگر مساوی ۱۷ پوند تعیین میشد، رابطه ثابتی بین پوند و دلار نیز به وجود میآمد. کسری تراز پرداختها نیز میتوانست از طریق صدور طلا تعدیل شود. محدودیتهای ارزی هم وجود نداشت؛ لذا این امر توانست نظام ارزی مطمئن و ثابتی را تا مدتها به وجود آورد. واحد ارزی کشورها، در این سیستم که نظام استاندارد طلا یا پایه طلا نامیده میشود، با مقدار مشخصی طلا ارتباط داشت؛
به عنوان مثال یک مقدار مارک آلمان، مساوی ۳ گرم طلا تعیین شده بود. هر چه کشوری مقدار بیشتری طلا در اختیار داشت، ارزش ارز آن کشور بر مبنای طلا بیشتر میشد و لذا کالاهای آن کشور گرانتر میگردید؛ در نتیجه کشوری که دارای طلای بیشتر بود به دلیل قیمتهای پایینتر در خارج میتوانست کالاهای بیشتری وارد نماید. با افزایش واردات، ناچارا مقداری طلا صادر شده و باعث کاهش سطح قیمتها میشد و بالعکس در خارج از این کشور، به دلیل افزایش مقدار طلا، سطح قیمتها افزایش پیدا میکرد. کاهش سطح قیمتها در داخل و افزایش آن در خارج در نهایت منجر به تعدیل سطح قیمتها در بازار بینالملل میشد.
– بین دو جنگ جهانی
): شرایط بینالمللی بعد از جنگ اول جهانی تغییر یافته بود. آلمان که قبل از جنگ صادرکننده سرمایه بود، شدیدا بعد از جنگ به سرمایه احتیاج داشت. کشورهای فرانسه و انگلیس نیز در این زمان با کمبود سرمایه دست به گریبان بودند. آلمان غیر از احتیاج به سرمایه برای بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ، باید مبالغ هنگفتی نیز بابت خسارت به کشورهای پیروز جنگ پرداخت میکرد. این مسئله باعث افزایش تورّم در کشورهای اروپایی گردید.
برخی اقتصاددانان در این زمان برای از بین بردن بحرانهای مالی بینالمللی توصیه میکردند که کشورها، مجددا سیستم پایه طلا را برقرار کنند. آلمان بر این اساس، در سال ۱۹۲۴ مجددا سیستم پایه طلا را پذیرفت. انگلستان نیز در سال ۱۹۲۵ به برقراری سیستم مذکور تمایل نشان داد و با وضع قوانین و مقرراتی، سیستمی را پایهگذاری کرد که در آن طلا تنها پشتوانه پول داخلی نبود؛ بلکه ارزهای معتبر خارجی نیز میتوانست، به عنوان قسمتی از ذخایر کشور و پشتوانه پول، مورد استفاده قرار گیرد.
این سیستم که به نظام پایه طلا-ارز مشهور است، قبل از جنگ دوم جهانی کموبیش به صورت یک نظام بینالمللی ارزی مورد پذیرش واقع شد. پوند انگلیس و دلار آمریکا نیز به عنوان ارزهای معتبر جهانی تلقی میشدند. سقوط سهام در بازار بورس نیویورک و بروز بحران مالی بینالمللی در سالهای ۱۹۲۹ پایه نظام بینالمللی ارزی حاکم را به لرزه درآورد. بالاخره وقوع جنگ دوم جهانی در سال ۱۹۳۹ باعث فروپاشی کامل روابط اقتصادی جهانی شد.
– بعد از جنگ دوم جهانی تا سال ۱۹۷۳
): ایجاد نظام نوین ارزی بینالمللی با توجه به تحولاتی که در سیستم پولی بینالمللی در خاتمه جنگ بینالملل دوم به وجود آمد، اجتنابناپذیر بود. سیستم “پایه طلا” که بعد از خاتمه جنگ اول جهانی، طرفدارانی پیدا کرد، جوابگوی نیازهای جوامع بعد از جنگ بینالملل دوم نبود. سیستم پایه طلا – ارز در محدوده زمانی بین دو جنگ جهانی، کموبیش جایگزین نظام پایه طلا شده بود و در آن زمان غیر از طلا، ارزهای معتبر جهان در برخی از کشورها پشتوانه پول داخلی شده بودند. برای اولین بار انگلستان و کشورهای مشترکالمنافع در سال ۱۹۳۱ سیستم پایه طلا را رها کردند.
فرانسه نیز که رهبری شش کشور دیگر را از نظر سیستم ارزی در دست داشت، در سال ۱۹۳۶ سیستم پایه طلا را ترک کرد. از خصایص مهم دهه ۱۹۳۰ از بین رفتن سیستم متحدالشکل ارزی بینالمللی و ایجاد سیستم پایه طلا – ارز است. در این دهه، برقراری محدودیتهای خروج ارز و رقابت در کاهش ارزش پول داخلی رواج یافت. یکی از مهمترین موافقتنامههایی که در دهه ۱۹۳۰ بین انگلستان، فرانسه و آمریکا انعقاد یافت، موافقتنامهای است که در آن، اتخاذ سیاستی متحدالشکل در رابطه با تبدیل نرخ ارز پیشبینی شده است.
سخن پایانی
به قول رمون بار اقتصاد دان مشهور اهل فرانسه: «بازار به معنای تجمع گروهی از مصرفکنندگان است که دارای نیازهای مشترکی بوده و وسیله پرداخت معینی را نیز در اختیار داشته باشند». این تعریف در مورد تمامی انواع بازار از جمله بازار ارز صدق میکند. نقش این بازار تعیین نرخ ارز و تبدیل ارزها به یکدیگر است و خریداران ارز از جمله واردکنندگان، بازرگانان، جهانگردان، دانشجویان مقیم خارح از کشور و توریستها را به فروشندگان ارز که شامل شرکتهای خارجی، صادرکنندگان و سفارتخانهها میشوند و دولت به عنوان عمدهترین خریدار و فروشنده ارز را به هم وصل میکند. در بازار ارز هر یک از فعالان بازار از جمله شرکتها و بانکها نیز به صورت مستقل و روزانه به ارائه نرخ ارز براساس داراییهای خود میپردازند.
منابع استفاده شده: